Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (5 milliseconds)
English
Persian
mess treasurer
حسابدار باشگاه
Other Matches
farm
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farms
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
accountants
حسابدار
tallyman
حسابدار
bookkeeper
حسابدار
accountant
حسابدار
controllers
حسابدار ممیز
chartered accountant
حسابدار خبره
controller
حسابدار ممیز
an expert accountant
حسابدار متخصص
certified public accountant
حسابدار قسم خورده
chartered accountant
حسابدار قسم خورده
Chartered ( certified public ) accountant .
حسابدار قسم خورده ( مجاز )
clubbing
باشگاه
clubs
باشگاه
club
باشگاه
clubbed
باشگاه
clubmate
هم باشگاه
clup
باشگاه
football club
[British Englisch]
باشگاه فوتبال
clubs
خاج باشگاه
hunt club
باشگاه شکارچیان
common rooms
باشگاه دانشجویان
common room
باشگاه دانشجویان
club sport
باشگاه ورزشی
service club
باشگاه سربازان
mess president
رئیس باشگاه
indian club
باشگاه هندیها
general manager
مدیر باشگاه
service club
باشگاه افراد
waived
رد ادعای باشگاه
waive
رد ادعای باشگاه
stewards
پیشخدمت باشگاه
mess
نهارخوری باشگاه
messes
نهارخوری باشگاه
stewards
خدمه باشگاه
steward
پیشخدمت باشگاه
club
خاج باشگاه
clubbed
خاج باشگاه
steward
خدمه باشگاه
clubbing
خاج باشگاه
waives
رد ادعای باشگاه
option
حق باشگاه در تمدید قرارداد
options
حق باشگاه در تمدید قرارداد
gymkhana
ورزشگاه باشگاه ورزشی
gymkhanas
ورزشگاه باشگاه ورزشی
wardroom
باشگاه افسران ناو
country clubs
باشگاه خارج از شهر
country clubs
باشگاه ورزشی وتفریحی
country club
باشگاه خارج از شهر
country club
باشگاه ورزشی وتفریحی
rotarian
عضو باشگاه روتاری
pro shop
فروشگاه باشگاه حرفهای
golf club
باشگاه گلف بازان
clubhouses
محل باشگاه وانجمن
mess
غذاخوری باشگاه ناو
clubhouse
محل باشگاه وانجمن
messes
غذاخوری باشگاه ناو
jockey club
باشگاه سوار کاران
jockey club
باشگاه سوارکاران انگلستان
pavilions
باشگاه بازیگران در انگلستان
pavilion
باشگاه بازیگران در انگلستان
mess treasurer
متصدی صندوق باشگاه
hell fire club
باشگاه جوانان بی پروا
unattached
بدون وابستگی ورزشکار به باشگاه
YMCAs
مخفف باشگاه جوانان مسیحی
glee club
کلوب یا باشگاه اواز و سرود
YMCA
مخفف باشگاه جوانان مسیحی
YWCAs
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCA
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
protection and indemnity club
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
clubbed
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubs
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
to go clubbing
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
clubbing
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
club
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
man a bout town
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
p&l club
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com