Dictiornary-Farsi | حساسیت زدایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
desensitization	حساسیت زدایی


Search result with all words

systematic desensitization	حساسیت زدایی منظم
Other Matches

error trapping	اشتباه زدایی غلط زدایی
dehydroisomerization	همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
de icing	یخ زدایی
deglaciation	یخ زدایی
dehydration	اب زدایی
decentralization	مرکزیت زدایی
genocide	نژاد زدایی
blanching	رنگ زدایی
decoloration	رنگ زدایی
detente	تشنج زدایی
debugging	اشکال زدایی
peptization	لخته زدایی
sterilization	گند زدایی
decarbonylation	کربونیل زدایی
decarboxylation	کربوکسیل زدایی
decolorization	رنگ زدایی
desalination	نمک زدایی
debug	اشکال زدایی
debug aids	ابزاراشکال زدایی
desegregation	جدایی زدایی
desulfurization	گوگرد زدایی
desalting	نمک زدایی
desalinization	نمک زدایی
desulphurizing	گوگرد زدایی
de escalation	تشنج زدایی
disinhibition	بازداری زدایی
dispergation	لخته زدایی
debugged	اشکال زدایی
dealkylation	الکیل زدایی
deamination	امین زدایی
unlearning	یادگیری زدایی
descaling	پوسته زدایی
mechanical de icing	یخ زدایی مکانیکی
deforestation	جنگل زدایی
debugs	اشکال زدایی
decolonization	مستعمره زدایی
decolourization	رنگ زدایی
undoing	عمل زدایی
stain removed	لکه زدایی
accretion of silt	رسوب زدایی
demodulation	تحمیل زدایی
demythologization	اسطوره زدایی
deoxygenation	اکسیژن زدایی
depolarization	قطبش زدایی
demagnetization	مغناطیس زدایی
deionization	یون زدایی
trubleshoot	عیب زدایی
discoloration	رنگ زدایی
unconditioning	شرطی زدایی
dehydrogenation	هیدروژن زدایی
dehumidification	رطوبت زدایی
degasify	گاز زدایی
dehydrohalogenation	هیدروهالوژن زدایی
demystified	راز زدایی
deculturation	فرهنگ زدایی
demystifies	راز زدایی
demystify	راز زدایی
demystifying	راز زدایی
troubleshoot	عیب زدایی
debugging aids	وسائل اشکال زدایی
debugging a program	اشکال زدایی یک برنامه
deskew	اریب زدایی کردن
debugging aids	ادوات اشکال زدایی
demodulation	کشف تحمیل زدایی
demagnetization factor	ضریب مغناطیس زدایی
debug aids	ادوات اشکال زدایی
bleaching powder	گرد رنگ زدایی
de-escalated	تشنج زدایی کردن
de-escalate	تشنج زدایی کردن
de escalate	تشنج زدایی کردن
defuse	تشنج زدایی کردن
defused	تشنج زدایی کردن
defuses	تشنج زدایی کردن
defusing	تشنج زدایی کردن
desegregate	تفکیک زدایی کردن
desegregated	تفکیک زدایی کردن
desegregates	تفکیک زدایی کردن
desegregating	تفکیک زدایی کردن
bleaching	رنگ زدایی الیاف
de-escalates	تشنج زدایی کردن
de-escalating	تشنج زدایی کردن
desulfurization unit	واحد گوگرد زدایی
acid depolarization	قطبش زدایی اسیدی
hydrodesulfurizing	گوگرد زدایی با هیدروژن
debugs	اشکال زدایی کردن
debugged	اشکال زدایی کردن
debug	اشکال زدایی کردن
program debugging	اشکال زدایی برنامه
pyrolytic dehydrogenation	هیدروژن زدایی تفکافتی
dehydrocyclization	حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
impressibility	حساسیت
susceptivity	حساسیت
frictions	حساسیت
sensitiveness	حساسیت
sinsitivity	حساسیت
sensitometer	حساسیت
elasticity	حساسیت
sensitivity	حساسیت
allergy	حساسیت
allergies	حساسیت
sensibilities	حساسیت
liking	حساسیت
friction	حساسیت
sensibility	حساسیت
sensitivities	حساسیت
allergic	وابسته به حساسیت
sensitivity training	حساسیت اموزی
static sensitivity	حساسیت استاتیک
sensitive	دارای حساسیت
stress testing	تست حساسیت
measuring sensitivity	حساسیت سنجش
luminous sensitivity	حساسیت نوری
photosensitivity	حساسیت به نور
price elasticity	حساسیت قیمت
allergic	دارای حساسیت به
sensitivity ratio	نسبت حساسیت
sentience	حساسیت جسمانی
protopathic sensitivity	حساسیت ابتدایی
responsively	با تاثر یا حساسیت
terminal sensitivity	حد بیشینه حساسیت
light sensitive	با حساسیت نوری
keenness	ذکاوت حساسیت
hyperesthesia	ازدیاد حساسیت
sensitivity	میزان حساسیت
hyperaesthesia	ازدیاد حساسیت
inelasticity	عدم حساسیت
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
dynamic sensitivity	حساسیت دینامیک
sensitivities	میزان حساسیت
differential sensitivity	حساسیت افتراقی
allergy	حساسیت [پزشکی]
coefficient of elasticity	ضریب حساسیت
coloring sensitive	حساسیت رنگ
hyperesthesia	فزونی حساسیت
hypersensitivity	حساسیت شدید
hyposensitize	عدم حساسیت
impassibility	عدم حساسیت
increase in sensitivity	افزایش حساسیت
pollinosis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
pollenosis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
mouse	مقابل حساسیت Mouse
allergic rhinitis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
mouses	مقابل حساسیت Mouse
thermotropism	حساسیت نسبت به گرما
hay fever [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
anti-histamines	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
antihistamines	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
hayfever [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
allergies	حساسیت نسبت بچیزی
allergy	حساسیت نسبت بچیزی
anti-histamine	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
t group	گروه حساسیت اموزی
dynamic luminous sensitivity	حساسیت نوری دینامیک
current sensitivity of a crystal rectifi	حساسیت یکسوکننده بلورین
sensibility to praise	حساسیت نسبت به ستایش
exquisiteness	حساسیت نازکی طبع
gravimeter	حساسیت سنج وزن
hyperirritable	دارای حساسیت شدید
intermediate frequency sensitivity	حساسیت فرکانس میانی
jumpiness	حالت بیقراری حساسیت
k tungsten sensitivity	حساسیت تنگستن در 4582کلوین
neurasthenia	سر درد و حساسیت بی مورد
measuring sensitivity	حساسیت اندازه گیری
sensitivity training group	گروه حساسیت اموزی
static luminous sensitivity	حساسیت نوری استاتیک
spectral sensitivity characteristic	مشخصه حساسیت مرئی
somesthesis	حساسیت به حسهای بدنی
transversal	اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
diathesis	تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
allergy	حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
coarse mine	نوعی مین دریایی با حساسیت کم
photosensitize	نسبت بنور حساسیت پیداکردن
color blind	فاقد حساسیت نسبت برنگ
esthesia	فرفیت احساس و ادراک حساسیت
hyperesthesia	حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
atmosphere related syndrome [ARS]	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
meteoropathy	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
acroesthesia	افزایش حساسیت اعضای انتهایی
allergen	مادهای که باعث حساسیت میشود
actinautographic	دارای حساسیت در مقابل نور
notche sensitivity index	ضریب حساسیت در مقابل شیار
looks	زمان حساسیت مدار مین
photosensitive	دارای حساسیت نسبت به نور
looked	زمان حساسیت مدار مین
sensitometry	اندازه گیری حساسیت چشم
look	زمان حساسیت مدار مین
tinged with cnvy	حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
tone-deaf	فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
sensitivity analysis	تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
hyperirritability	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
photosensitize	بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
tone deaf	فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
mantoux test	ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
stenotopic	دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
hyposensitize	کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
class-conscious	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class conscious	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
case sensitive search	جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف