Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
hyperalgesis
حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
Other Matches
sensitivity ratio
نسبت حساسیت
allergies
حساسیت نسبت بچیزی
allergy
حساسیت نسبت بچیزی
sensibility to praise
حساسیت نسبت به ستایش
thermotropism
حساسیت نسبت به گرما
allergy
حساسیت نسبت به چیزی
[پزشکی]
photosensitize
نسبت بنور حساسیت پیداکردن
diathesis
تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
color blind
فاقد حساسیت نسبت برنگ
photosensitive
دارای حساسیت نسبت به نور
tone-deaf
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tone deaf
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
u.h.f.
بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high frequency
بسامد بسیار بسیار زیاد
mantoux test
ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
hyposensitize
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
stenotopic
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
class-consciousness
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
looked
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
manifold
بسیار زیاد
v.h.f.
بسامد بسیار زیاد
biblical proportions
به اندازه بسیار زیاد
[بزرگ]
salami technique
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
eurytopic
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
multimult
پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
hard spun
[نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
crowding out effect
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
state-of-the-art
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
sensitivities
حساسیت
liking
حساسیت
elasticity
حساسیت
friction
حساسیت
frictions
حساسیت
impressibility
حساسیت
allergies
حساسیت
sensitiveness
حساسیت
sensitometer
حساسیت
susceptivity
حساسیت
sensitivity
حساسیت
allergy
حساسیت
sensibilities
حساسیت
sensibility
حساسیت
sinsitivity
حساسیت
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
sensitivities
میزان حساسیت
inelasticity
عدم حساسیت
measuring sensitivity
حساسیت سنجش
sensitivity
میزان حساسیت
allergy
حساسیت
[پزشکی]
terminal sensitivity
حد بیشینه حساسیت
allergic
وابسته به حساسیت
stress testing
تست حساسیت
static sensitivity
حساسیت استاتیک
sensitive
دارای حساسیت
luminous sensitivity
حساسیت نوری
sentience
حساسیت جسمانی
sensitivity training
حساسیت اموزی
responsively
با تاثر یا حساسیت
protopathic sensitivity
حساسیت ابتدایی
price elasticity
حساسیت قیمت
photosensitivity
حساسیت به نور
absolute sensitivity
حساسیت مطلق
allergic
دارای حساسیت به
light sensitive
با حساسیت نوری
hypersensitivity
حساسیت شدید
keenness
ذکاوت حساسیت
coefficient of elasticity
ضریب حساسیت
hyperesthesia
فزونی حساسیت
hyperesthesia
ازدیاد حساسیت
hyposensitize
عدم حساسیت
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
impassibility
عدم حساسیت
dynamic sensitivity
حساسیت دینامیک
coloring sensitive
حساسیت رنگ
differential sensitivity
حساسیت افتراقی
desensitization
حساسیت زدایی
hyperaesthesia
ازدیاد حساسیت
spectral sensitivity characteristic
مشخصه حساسیت مرئی
somesthesis
حساسیت به حسهای بدنی
jumpiness
حالت بیقراری حساسیت
allergic rhinitis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
hyperirritable
دارای حساسیت شدید
pollenosis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
sensitivity training group
گروه حساسیت اموزی
gravimeter
حساسیت سنج وزن
pollinosis
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
hay fever
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
hayfever
[med.]
حساسیت فصلی
[پزشکی]
static luminous sensitivity
حساسیت نوری استاتیک
intermediate frequency sensitivity
حساسیت فرکانس میانی
mouse
مقابل حساسیت Mouse
systematic desensitization
حساسیت زدایی منظم
mouses
مقابل حساسیت Mouse
t group
گروه حساسیت اموزی
dynamic luminous sensitivity
حساسیت نوری دینامیک
current sensitivity of a crystal rectifi
حساسیت یکسوکننده بلورین
measuring sensitivity
حساسیت اندازه گیری
neurasthenia
سر درد و حساسیت بی مورد
anti-histamine
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
antihistamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
k tungsten sensitivity
حساسیت تنگستن در 4582کلوین
exquisiteness
حساسیت نازکی طبع
look
زمان حساسیت مدار مین
atmosphere related syndrome
[ARS]
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
esthesia
فرفیت احساس و ادراک حساسیت
meteoropathy
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
sensitometry
اندازه گیری حساسیت چشم
looks
زمان حساسیت مدار مین
looked
زمان حساسیت مدار مین
hyperesthesia
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
actinautographic
دارای حساسیت در مقابل نور
notche sensitivity index
ضریب حساسیت در مقابل شیار
allergen
مادهای که باعث حساسیت میشود
coarse mine
نوعی مین دریایی با حساسیت کم
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
sensitivity analysis
تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
hyperirritability
حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
tinged with cnvy
حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
photosensitize
بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
hypersensitive
دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
adaptation
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
surcharge
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
anti servo tab
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
ever so
بسیار
lashongs
بسیار
sadly
بسیار بد
very
بسیار
desperate
بسیار بد
unco
بسیار
mickle
بسیار
mickle or muckle
بسیار
thousand and one
بسیار
muckle
بسیار
not a lettle
بسیار
longeval
بسیار زی
multiped
بسیار پا
much
بسیار
many
بسیار
no end of
بسیار
far and away
بسیار
parlous
بسیار
powerfully
بسیار
sorely
بسیار
multifarious
بسیار
by far
بسیار
abundant
بسیار
so mush
بسیار
numerous
بسیار
far
بسیار
awfully
بسیار
galore
بسیار
out and a way
بسیار
sopping
بسیار
plenty
بسیار
immortally
بسیار
beastby
بسیار
detestable
بسیار بد
an abundance of
بسیار
oftentimes
بسیار
multiplicity
بسیار
precious
بسیار
clinking
بسیار
overly
بسیار
lot
بسیار
all
بسیار
all-
بسیار
awful
<adj.>
بسیار بد
terrible
<adj.>
بسیار بد
very little
بسیار کم
rotten
<adj.>
بسیار بد
lousy
<adj.>
بسیار بد
seldom
بسیار کم
multocular
بسیار چشم
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com