Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
hyperesthesia	حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
Other Matches
hypersensitivity	حساسیت شدید
hyperirritable	دارای حساسیت شدید
hyperaesthesia	حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
blitter	عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany	گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
fervor	حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour	حرارت شدید اشتیاق شدید
allergies	حساسیت
allergy	حساسیت
susceptivity	حساسیت
elasticity	حساسیت
liking	حساسیت
frictions	حساسیت
friction	حساسیت
sensitivities	حساسیت
sensitivity	حساسیت
sensibility	حساسیت
sensibilities	حساسیت
sinsitivity	حساسیت
sensitiveness	حساسیت
impressibility	حساسیت
sensitometer	حساسیت
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
increase in sensitivity	افزایش حساسیت
inelasticity	عدم حساسیت
impassibility	عدم حساسیت
protopathic sensitivity	حساسیت ابتدایی
hyposensitize	عدم حساسیت
sensitivity	میزان حساسیت
hyperesthesia	فزونی حساسیت
hyperesthesia	ازدیاد حساسیت
dynamic sensitivity	حساسیت دینامیک
differential sensitivity	حساسیت افتراقی
desensitization	حساسیت زدایی
coloring sensitive	حساسیت رنگ
keenness	ذکاوت حساسیت
light sensitive	با حساسیت نوری
luminous sensitivity	حساسیت نوری
sentience	حساسیت جسمانی
static sensitivity	حساسیت استاتیک
stress testing	تست حساسیت
sensitivity training	حساسیت اموزی
sensitivity ratio	نسبت حساسیت
hyperaesthesia	ازدیاد حساسیت
responsively	با تاثر یا حساسیت
terminal sensitivity	حد بیشینه حساسیت
allergic	وابسته به حساسیت
allergic	دارای حساسیت به
sensitive	دارای حساسیت
price elasticity	حساسیت قیمت
photosensitivity	حساسیت به نور
measuring sensitivity	حساسیت سنجش
coefficient of elasticity	ضریب حساسیت
sensitivities	میزان حساسیت
allergy	حساسیت [پزشکی]
t group	گروه حساسیت اموزی
measuring sensitivity	حساسیت اندازه گیری
thermotropism	حساسیت نسبت به گرما
neurasthenia	سر درد و حساسیت بی مورد
anti-histamine	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
current sensitivity of a crystal rectifi	حساسیت یکسوکننده بلورین
anti-histamines	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
dynamic luminous sensitivity	حساسیت نوری دینامیک
allergic rhinitis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
sensibility to praise	حساسیت نسبت به ستایش
exquisiteness	حساسیت نازکی طبع
sensitivity training group	گروه حساسیت اموزی
gravimeter	حساسیت سنج وزن
mouse	مقابل حساسیت Mouse
antihistamines	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
systematic desensitization	حساسیت زدایی منظم
somesthesis	حساسیت به حسهای بدنی
allergy	حساسیت نسبت بچیزی
allergies	حساسیت نسبت بچیزی
pollenosis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
pollinosis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
hay fever [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
hayfever [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
intermediate frequency sensitivity	حساسیت فرکانس میانی
mouses	مقابل حساسیت Mouse
spectral sensitivity characteristic	مشخصه حساسیت مرئی
k tungsten sensitivity	حساسیت تنگستن در 4582کلوین
jumpiness	حالت بیقراری حساسیت
static luminous sensitivity	حساسیت نوری استاتیک
actinautographic	دارای حساسیت در مقابل نور
meteoropathy	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
acroesthesia	افزایش حساسیت اعضای انتهایی
allergen	مادهای که باعث حساسیت میشود
atmosphere related syndrome [ARS]	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
sensitometry	اندازه گیری حساسیت چشم
photosensitive	دارای حساسیت نسبت به نور
esthesia	فرفیت احساس و ادراک حساسیت
diathesis	تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
coarse mine	نوعی مین دریایی با حساسیت کم
looked	زمان حساسیت مدار مین
photosensitize	نسبت بنور حساسیت پیداکردن
look	زمان حساسیت مدار مین
color blind	فاقد حساسیت نسبت برنگ
looks	زمان حساسیت مدار مین
notche sensitivity index	ضریب حساسیت در مقابل شیار
allergy	حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
tinged with cnvy	حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
tone deaf	فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
hyperirritability	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
photosensitize	بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
sensitivity analysis	تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
tone-deaf	فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
mantoux test	ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
stenotopic	دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
hyposensitize	کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
class conscious	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
severest	شدید
hyperpyrexia	تب شدید
incontrollable	شدید
forcible	شدید
inclement	شدید
boisterous	شدید
vehemently	شدید
vehement	شدید
acute	شدید
tougher	شدید
climacteric <adj.>	شدید
toughest	شدید
raging	شدید
intensive	شدید
tough	شدید
sopping	شدید
extensive	شدید
slashing	شدید
towering	شدید
strenuous	شدید
stalwart	شدید
sweltering	شدید
intense	شدید
two fisted	شدید
stalwarts	شدید
vigorous	شدید
drastically	شدید
diametrical	شدید
drastic	شدید
rugged	شدید
severe	شدید
high wrought	شدید
severer	شدید
violent	شدید
grievous	شدید
rigorous	شدید
draconic	شدید
keen	شدید
keenest	شدید
diametric	شدید
case sensitive search	جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
workout	تمرین شدید
passion	تعصب شدید
workout	ورزش شدید
pash	باران شدید
clavus	سردرد شدید
workout	کار شدید
workouts	کار شدید
gird	ضربه شدید
rushed	حرکت شدید
penchant	میل شدید
hard	مشکل شدید
rush	حرکت شدید
rushing	حرکت شدید
hardest	مشکل شدید
workouts	تمرین شدید
rain shower	باران شدید
exquisite	شدید سخت
rain cats and dogs <idiom>	باران شدید
harder	مشکل شدید
rumbustious	سخت شدید
salvo	افهاراحساسات شدید
salvoes	افهاراحساسات شدید
violent wind	باد شدید
booms	رونق شدید
booming	رونق شدید
boomed	رونق شدید
boom	رونق شدید
slats	ضربه شدید
slat	ضربه شدید
heavy	شدید پرزور
heaviest	شدید پرزور
heavies	شدید پرزور
heavier	شدید پرزور
aggravator	شدید کننده
sthenic	شدید نیرومند
advertising blitz	تبلیغات شدید
high rate discharge	تخلیه شدید
hyperinflation	تورم شدید
workouts	ورزش شدید
chronic	شدید گرانرو
vehemence	غضب شدید
galloping inflation	تورم شدید
revulsion	تنفر شدید
schwarmerei	احساسات شدید
impetuous	تند و شدید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com