Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
Other Matches
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
sensitivities	حساسیت
sensibility	حساسیت
allergy	حساسیت
sensibilities	حساسیت
impressibility	حساسیت
sensitivity	حساسیت
allergies	حساسیت
sinsitivity	حساسیت
sensitiveness	حساسیت
elasticity	حساسیت
susceptivity	حساسیت
liking	حساسیت
friction	حساسیت
frictions	حساسیت
sensitometer	حساسیت
static sensitivity	حساسیت استاتیک
sensitivity ratio	نسبت حساسیت
sensitive	دارای حساسیت
stress testing	تست حساسیت
keenness	ذکاوت حساسیت
light sensitive	با حساسیت نوری
sensitivity training	حساسیت اموزی
luminous sensitivity	حساسیت نوری
protopathic sensitivity	حساسیت ابتدایی
price elasticity	حساسیت قیمت
photosensitivity	حساسیت به نور
allergic	وابسته به حساسیت
responsively	با تاثر یا حساسیت
measuring sensitivity	حساسیت سنجش
terminal sensitivity	حد بیشینه حساسیت
sentience	حساسیت جسمانی
allergic	دارای حساسیت به
hyperesthesia	ازدیاد حساسیت
hyposensitize	عدم حساسیت
hypersensitivity	حساسیت شدید
coefficient of elasticity	ضریب حساسیت
differential sensitivity	حساسیت افتراقی
hyperesthesia	فزونی حساسیت
coloring sensitive	حساسیت رنگ
hyperaesthesia	ازدیاد حساسیت
desensitization	حساسیت زدایی
impassibility	عدم حساسیت
increase in sensitivity	افزایش حساسیت
sensitivity	میزان حساسیت
inelasticity	عدم حساسیت
sensitivities	میزان حساسیت
allergy	حساسیت [پزشکی]
dynamic sensitivity	حساسیت دینامیک
sensitivity training group	گروه حساسیت اموزی
current sensitivity of a crystal rectifi	حساسیت یکسوکننده بلورین
intermediate frequency sensitivity	حساسیت فرکانس میانی
dynamic luminous sensitivity	حساسیت نوری دینامیک
exquisiteness	حساسیت نازکی طبع
jumpiness	حالت بیقراری حساسیت
measuring sensitivity	حساسیت اندازه گیری
neurasthenia	سر درد و حساسیت بی مورد
mouses	مقابل حساسیت Mouse
mouse	مقابل حساسیت Mouse
hyperirritable	دارای حساسیت شدید
k tungsten sensitivity	حساسیت تنگستن در 4582کلوین
gravimeter	حساسیت سنج وزن
sensibility to praise	حساسیت نسبت به ستایش
antihistamines	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
hayfever [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
hay fever [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
pollinosis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
allergy	حساسیت نسبت بچیزی
allergies	حساسیت نسبت بچیزی
pollenosis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
allergic rhinitis [med.]	حساسیت فصلی [پزشکی]
anti-histamine	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
thermotropism	حساسیت نسبت به گرما
t group	گروه حساسیت اموزی
anti-histamines	داروی ضد حساسیت یا آلرژی
somesthesis	حساسیت به حسهای بدنی
systematic desensitization	حساسیت زدایی منظم
spectral sensitivity characteristic	مشخصه حساسیت مرئی
static luminous sensitivity	حساسیت نوری استاتیک
atmosphere related syndrome [ARS]	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
looks	زمان حساسیت مدار مین
actinautographic	دارای حساسیت در مقابل نور
looked	زمان حساسیت مدار مین
allergen	مادهای که باعث حساسیت میشود
look	زمان حساسیت مدار مین
esthesia	فرفیت احساس و ادراک حساسیت
sensitometry	اندازه گیری حساسیت چشم
coarse mine	نوعی مین دریایی با حساسیت کم
allergy	حساسیت نسبت به چیزی [پزشکی]
diathesis	تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
acroesthesia	افزایش حساسیت اعضای انتهایی
photosensitive	دارای حساسیت نسبت به نور
meteoropathy	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
hyperesthesia	حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
photosensitize	نسبت بنور حساسیت پیداکردن
notche sensitivity index	ضریب حساسیت در مقابل شیار
color blind	فاقد حساسیت نسبت برنگ
tone deaf	فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
hyperirritability	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
tone-deaf	فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tinged with cnvy	حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
photosensitize	بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
sensitivity analysis	تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
stenotopic	دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
hyposensitize	کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
mantoux test	ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
class-consciousness	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class conscious	دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
case sensitive search	جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
looked	زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks	زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
look	زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
adaptations	توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptation	توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
thorough going	مطلق
thetical	مطلق
thetic	مطلق
allodial	مطلق
alodial	مطلق
inevitable <adj.>	مطلق
categoric	مطلق
unalienable <adj.>	مطلق
indispensable <adj.>	مطلق
inalienable <adj.>	مطلق
absolute <adj.>	مطلق
inconditionate	مطلق
unalterable <adj.>	مطلق
autocratic	مطلق
downright	مطلق
totalling	مطلق
totalled	مطلق
totaling	مطلق
totaled	مطلق
total	مطلق
unconditional	مطلق
totals	مطلق
unrestrained	مطلق
utters	مطلق
uttered	مطلق
utter	مطلق
sheer	مطلق
stark	مطلق
categorical	مطلق
arbitrary	مطلق
sovereigns	مطلق
sovereign	مطلق
absolute	مطلق
starkly	مطلق
magisterial	مطلق
slick	مطلق
slickest	مطلق
frees	مطلق
freeing	مطلق
freed	مطلق
free	مطلق
purest	مطلق
purer	مطلق
starkest	مطلق
starker	مطلق
positive	مطلق
absolutes	مطلق
abstracts	مطلق
pure	مطلق
abstracting	مطلق
implicit	مطلق
abstract	مطلق
magisterially	بطور مطلق
absolutism	مطلق گرایی
imperator	فرمانروای مطلق
arbitrary	مطلق مستبدانه
autocratically	بطور مطلق
absolutism	مطلق نگری
irrelative	نا مربوط مطلق
autarchy	حاکم مطلق
absolutism	مطلق گرائی
individuum	هستی مطلق
absolute majority	اکثریت مطلق
dead halt	توقف مطلق
command automatism	فرمانبری مطلق
ens	هستی مطلق
categorical imperative	امر مطلق
freeholder	مالک مطلق
general power of attorney	وکالت مطلق
global maximum	حداکثر مطلق
global minimum	حداقل مطلق
freehold	ملک مطلق
autarky	حاکم مطلق
autocracy	حکومت مطلق
omnipotence	قدرت مطلق
dynamic viscosity	گرانروی مطلق
(not a) snowball's chance in hell <idiom>	بد شانس مطلق
shoo-in <idiom>	برنده مطلق
all-powerful	قادر مطلق
welsh mortgage	رهن مطلق
universal legacy	وصیت مطلق
the preterite tense	ماضی مطلق
abstracts	مطلق خیالی
abstracting	مطلق خیالی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com