Dictiornary-Farsi | حساس نسبت به روشنایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
sensitive to light	حساس نسبت به روشنایی


Search result with all words

it is insensitive to light	روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
Other Matches

susceptible to pain	حساس نسبت بدرد
context sensitive	حساس نسبت به متن
photoconductor	هادی حساس نسبت به نور
panchromatic	حساس نسبت بهمه رنگها
photodiode	دیود حساس نسبت به نور
photocell	یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
case sensitive	حساس نسبت به بزرگ یاکوچک بودن حرف
iceblink	روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
tentacle	شاخک حساس ریشه حساس
tentacles	شاخک حساس ریشه حساس
photoconductive	هادی حساس نسبت به نور هادی نور
sensitive to corrosion	حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
leverage	نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law	جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan	توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet	توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
attributable	قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata	برحسب نسبت معین بهمان نسبت
nationallism	مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
coordinated illumination	روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
sensor	حساس
tender	حساس
critical	حساس
delicate	حساس
ticklish	حساس
alive	حساس
prominent	حساس
exquisite	حساس
sensate	حساس
vigilant	حساس
acute	حساس
tenderest	حساس
sensitive	حساس
passible	حساس
elastic demand	حساس
feisty	حساس
elastic	حساس
tendering	حساس
activator	حساس گر
sensitive clay	رس حساس
sentimental	حساس
sharp nosed	حساس
supersensitive	حساس
tendered	حساس
susceptive	حساس
thin skinned	حساس
key <adj.>	حساس
techy	حساس
lightest	روشنایی
illuminations	روشنایی
night light	روشنایی شب
luminance	روشنایی
electric lighting	روشنایی
luminouity	روشنایی
rushlight	روشنایی کم
clearness	روشنایی
peeped	روشنایی کم
lighting	روشنایی
illumination	روشنایی
light	روشنایی
peeps	روشنایی کم
peeping	روشنایی کم
lightness	روشنایی
luminosity	روشنایی
peep	روشنایی کم
lighted	روشنایی
tenderises	حساس کردن
tenderize	حساس کردن
it touched him on the raw	بنقطه حساس
sensitize	حساس کردن
gleg	حساس باهوش
jumpy	بیقرار حساس
tenderised	حساس کردن
tenderising	حساس کردن
key position	شغل حساس
kittle	هوشیار حساس
key terrain	زمین حساس
key points	نقاط حساس
keop soo	نقاط حساس
perceptive	حساس و باهوش
tenderized	حساس کردن
hyperaesthetic	زیاده از حد حساس
sensitizing	حساس شدن
sensitised	حساس شدن
sensitises	حساس کردن
sensitizing	حساس کردن
sensitising	حساس کردن
sensitizes	حساس شدن
sensitising	حساس شدن
sensitizes	حساس کردن
sensitize	حساس شدن
sensitized	حساس کردن
sensitised	حساس کردن
critical facility	تاسیسات حساس
high strung	بسیار حساس
critical position	پوزیسیون حساس
tenderizes	حساس کردن
feelingly	بطور حساس
elastic supply	عرضه حساس
tenderizing	حساس کردن
sensitises	حساس شدن
critical mass	توده حساس
critical item	اماد حساس
sensitized	حساس شدن
tendering	حساس بودن
sensitive zone	منطقه حساس
sensitization	حساس سازی
sensitization	حساس شدن
sensitizer	حساس کننده
sensory nerves	پیهای حساس
overstrung	خیلی حساس
sensitization	حساس کردن
skinless	خیلی حساس
sensitive plant	گیاه حساس
senseful	خیلی حساس
tenderest	حساس بودن
insensible	غیر حساس
supersensitive	فوق حساس
tender	حساس بودن
sensitively	بطور حساس
pixilated	خیلی حساس
palpi	شاخک حساس
stark	حساس سفت
insensitive	غیر حساس
insensitivity	غیر حساس
mimosa	گیاه حساس
tendered	حساس بودن
a sensitive subject [topic]	موضوعی حساس
hygrosensitive	حساس به رطوبت
starkly	حساس سفت
starkest	حساس سفت
starker	حساس سفت
vibrissa	موی حساس
supersensitive	حساس شده
ceiling light	روشنایی سقفی
phot	واحد روشنایی
lux meter	روشنایی سنج
luminous power	قوه روشنایی
earth shine	روشنایی خاکستری
decorative ligthing	روشنایی تزیینی
constant luminance	روشنایی ثابت
country life	زندگی روشنایی
earth light	روشنایی خاکستری
continuous illumination	روشنایی مداوم
direct lighting	روشنایی مستقیم
brightness signal	پیام روشنایی
brightness control	پیچ روشنایی
illumination	شدت روشنایی
illuminations	شدت روشنایی
luminosity	بازده روشنایی
sustained illumination	روشنایی پایدار
sustained illumination	روشنایی مداوم
street lighting	روشنایی خیابان
glimmering	روشنایی ضعیف
glimmerings	روشنایی ضعیف
room lighting	روشنایی اطاق
photometer	روشنایی سنج
photology	دانش روشنایی
lighting battery	باتری روشنایی
artifical light	روشنایی مصنوعی
asterism	روشنایی و نور
light gap	فاصله روشنایی
search light illumination	روشنایی با نورافکن
lighting engineering	تکنیک روشنایی
lighting scheme	ترتیب روشنایی
lighting set	دستگاه روشنایی
lighting source	منبع روشنایی
lighting switch	کلید روشنایی
lighting transformer	مبدل روشنایی
lighting unit	واحد روشنایی
intensity of illumination	شدت روشنایی
intensity level	سطح روشنایی
ligting conditions	نسبتهای روشنایی
indirect lighting	روشنایی غیرمستقیم
incandescent lamp	لامپ روشنایی
image brightness	روشنایی تصویر
illuminator	وسیله روشنایی
lighting plant	تاسیسات روشنایی
lambert	واحد روشنایی
lighting outlet	خروجی روشنایی
lighting effect	اثر روشنایی
lighting engineering	مهندسی روشنایی
lighting feeder	تهیه روشنایی
lighting line	سیم روشنایی
light point	منبع روشنایی
light meter	روشنایی سنج
light fluctuation	نوسان روشنایی
light control	کنترل روشنایی
light conditions	نسبتهای روشنایی
lighting control	کنترل روشنایی
light brightness control	کنترل روشنایی
light adaptation	انطباق با روشنایی
lighting mains	خط روشنایی اصلی
illuminator	دستگاه روشنایی
illumination method	سبک روشنایی
luminous efficiency	راندمان روشنایی
luminous flux	شاره روشنایی
gaslight	روشنایی گاز
luminous flux	شار روشنایی