Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
obstacle sense
حس مانع یابی
Other Matches
involution
توان یابی قوه یابی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
damming
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
ocant altitude
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
obstructor
وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
range finding
مسافت یابی
fault finding
عیب یابی
access
دست یابی
localization
موضع یابی
attainment
دست یابی
knowledge acquisition
آگاهی یابی
surveys
زمینه یابی
accessed
دست یابی
accesses
دست یابی
accessing
دست یابی
fringing
ریشه یابی
summation
مجموع یابی
castaways
عمق یابی
marketing
بازار یابی
mark sensing
نشان یابی
attainments
دست یابی
fault diagnosis
عیب یابی
addressing
نشانی یابی
troubleshooting
اشکال یابی
position finding
موقعیت یابی
quadricycle
چهارچرخه یابی
matchmaking
زوج یابی
error detection
خطا یابی
troubleshooting
عیب یابی
achievements
دست یابی
cost finding
ارزش یابی
factoring
عامل یابی
ranging
مسافت یابی
achievement
دست یابی
direction finding
جهت یابی
positioning
موقع یابی
fault detection
عیب یابی
calibration
خصلت یابی
interpolation
درون یابی
sourcing
منابع یابی
patterning
طرح یابی
termination
پایان یابی
goniometry
زاویه یابی
orientating
جهت یابی
orientates
جهت یابی
orientate
جهت یابی
insinuation
رخنه یابی
debugger
اشکال یابی
levelling
ارتفاع یابی
signal detection
علامت یابی
extrapolations
برون یابی
edging
حاشیه یابی
extrapolation
برون یابی
trapping
غلط یابی
edgings
حاشیه یابی
surveyed
زمینه یابی
castaway
عمق یابی
acquisition
هدف یابی
acquisitions
هدف یابی
interpolation
میان یابی
i. and evdevolution
توان یابی
orientation
جهت یابی
survey
زمینه یابی
interpolations
درون یابی
interpolations
میان یابی
location
مکان یابی
locations
مکان یابی
ranging pole
شاخصهای مسافت یابی
interpolating
درون یابی کردن
direction finding aerial
انتن جهت یابی
extrapolated
برون یابی کردن
interpolates
درون یابی کردن
extrapolate
برون یابی کردن
extrapolating
برون یابی کردن
extrapolates
برون یابی کردن
interpolated
درون یابی کردن
direction finding
سمت یابی کردن
survey tests
ازمونهای زمینه یابی
target aquisition
سیستم هدف یابی
three dimensional direction finding
جهت یابی فضایی
direction finding
جهت یابی کردن
space orientation
موقعیت یابی فضایی
radio direction finding
جهت یابی بی سیم
quick access
با دست یابی تند
random processing
با دست یابی تصادفی
cost unit
واحد هزینه یابی
cost centre
مرکز هزینه یابی
spots
مسافت یابی کردن
spot
مسافت یابی کردن
sound ranging
مسافت یابی صوتی
spatial orientation
موقعیت یابی فضایی
sound
عمق یابی کردن
localization of function
موضع یابی کارکرد
locate mode
باب مکان یابی
marginal costing
هزینه یابی نهائی
ranging
مسافت یابی کردن
flash ranging
مسافت یابی نوری
interpolate
درون یابی کردن
sounded
عمق یابی کردن
soundest
عمق یابی کردن
sounds
عمق یابی کردن
detailing
یات و مسیر یابی
item scaling
مقیاس یابی پرسشها
plumb
ژرف یابی کردن
detail
یات و مسیر یابی
job costing
هزینه یابی کار
frigid manners
اطوارخنک یابی مزه
marginal costing
هزینه یابی نهایی
maximum direction finding
جهت یابی حداکثر
acoustic minehunting
مین یابی صوتی
performance evaluation
ارز یابی کارایی
aerial target aquisition
هدف یابی هوایی
attitude survey
زمینه یابی نگرش
parallel access
با دست یابی موازی
continuous levelling
تراز یابی پیوسته
direction finding station
پست جهت یابی
excitor
عصب یابی محرک
extender board
وسیله عیب یابی
trace
رد یابی کردن نشان
traced
رد یابی کردن نشان
traces
رد یابی کردن نشان
absurdities test
ازمون مهمل یابی
disinterestedly
ازروی بی طرفی یابی علاقگی
dumb barge
کرجی بی بادبان یابی موتور
paramorphous
دارای خاصیت تغییر یابی
knotty pate
ادم خرف یابی کله
paramorphic
دارای خاصیت تغییر یابی
tomnoddy
ادم خرف یابی کله
eventration
جنین بی شکم یابی روده
inelegantly
ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
echo sounding
عمق یابی انعکاس صوت
an unerring aim
نشان درست یابی خطا
snipped
ادم کوچک یابی اهمیت
snipping
ادم کوچک یابی اهمیت
costing and pricing
هزینه یابی و قیمت گذاری
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
snip
ادم کوچک یابی اهمیت
locate
مستقر ساختن مکان یابی کردن
quadrantal
مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
contumeliously
ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
in suspense
درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
locating
مستقر ساختن مکان یابی کردن
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
located
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates
مستقر ساختن مکان یابی کردن
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
range sensing
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
quadrantal points
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
ES IS
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
there is no royal road to learning
<proverb>
تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
landscape
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscapes
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaped
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaping
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
end system
پروتکل استاندارد OSI که به کامپیوترهای میزبان اجازه محل یابی یک router را می دهند.
diagnostic
روش محل یابی خطاها درنرم افزاز یا سخت افزار با بررسی مدارها یا برنامه ها
clogs
مانع
hold back
مانع
barricade
مانع
hurdles
دو با مانع
barricaded
مانع
impedient
مانع
swimmingly
بی مانع
drawbacks
مانع
hurdles
مانع
impediment
مانع
impediments
مانع
clog
مانع
repellent
مانع
repellents
مانع
clogged
مانع
impedimental
مانع
drawback
مانع
impeditive
مانع
encumbrance
مانع
barriers
مانع
encumbrances
مانع
hindering
مانع
dead lock
مانع
hindered
مانع
dike
مانع
degage
بی مانع
snags
مانع
barricades
مانع
barricading
مانع
curtains
مانع
preventive
مانع
hinders
مانع
barrier
مانع
snag
مانع
snagging
مانع
hinder
مانع
handicaps
مانع
masking
مانع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com