Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
goldbeater
حشره قاب بالی که رنگ سبز مسی دارد
Other Matches
insecticidal
دافع حشره مربوط به حشره کشی
insecticide
حشره کشی داروی حشره کش
insecticides
حشره کشی داروی حشره کش
dealation
بی بالی
alar
بالی
alary
بالی
real box wing
بالی با سه تیرک
rhombus wing
بالی با سطح مقطع متقارن
parasol wing
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
imago
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
finner
بالی که مانند ماهی برپشت پردارد
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
lepidopteron
حشره فلس بال حشره پشیز بال
biconvex
بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
isoclinic wing
بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
fly dope
حشره کش
larvicide
حشره کش
insect
حشره
insects
حشره
bugging
حشره
bug
حشره
bugs
حشره
insecticidal
حشره کش
insecticide
حشره کش
insecticides
حشره کش
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
may fly
حشره یک روزه
grubbed
کرم حشره
ocellus
چشم حشره
fly
حشره پردار
insectarium
حشره خانه
insect powder
گرد حشره کش
arvicide
کرم حشره کش
incunabulum
پیله حشره
insectifuge
حشره کشی
insectile
حشره مانند
insectile
دارای حشره
insectivora
حشره خواران
insectary
حشره خانه
insectology
حشره شناسی
entomology
حشره شناسی
labium
لب زیرین حشره
insectean
حشره دار
entomologize
در حشره شناسی
gnats
حشره دو بال
gnat
حشره دو بال
maggots
کرم حشره
maggot
کرم حشره
entomologist
حشره شناس
entomophobia
حشره هراسی
insectivorous
حشره خوار
entomophagous
حشره خوار
insectologist
حشره شناس
ephemera
حشره یکروزه
ephemerid
حشره یک روزه
stinkbug
حشره بدبو
larvae
کرم حشره
firefly
حشره شب تاب
larva
کرم حشره
fireflies
حشره شب تاب
hackle
حشره پردار
grubs
کرم حشره
grub
کرم حشره
pesticides
کشنده حشره موذی
hoppers
هرگونه حشره جهنده
pesticide
کشنده حشره موذی
insectivora
پستانداران حشره خوار
hopper
هرگونه حشره جهنده
proboscis
الت مکیدن حشره
larva
نوزاد حشره لیسه
entomology
علم حشره شناسی
segment's of an insect's body
حلقه هایابندهای تن حشره
maggoty
پراز کرم حشره
larvicide
دافع کرم حشره
sucking louse
شپش یا حشره مکنده
arvicide
که کرم حشره را میکشد
proboscises
الت مکیدن حشره
femora
فخذ ران حشره
femur
فخذ ران حشره
femurs
فخذ ران حشره
ant
مورچه
[حشره شناسی]
ant
مور
[حشره شناسی]
insectivore
پستاندار حشره خوار
larvae
نوزاد حشره لیسه
hessian fly
حشره گندم خوار
fly trap
گیاه حشره گیر
formication
توهم لمس حشره
bed bug
ساس
[حشره شناسی]
entomological
مربوط به حشره شناسی
hellgrammite
کرم حشره گوشتخوار
dealate
حشره بدون بال
walking stick
حشره راست بال امریکایی
trochanter
بند دوم پای حشره
fly
طعمه مصنوعی بشکل حشره
walking sticks
حشره راست بال امریکایی
gall wasp
حشره پرده بال مازو
larval
مربوط به کرم حشره یا نوزادحشره
coxa
بند اول پای حشره
chigger
نوعی حشره شبیه کنه
insectivore
جانور یا گیاه حشره خوار
migrant butterfly
پروانه کوچگر
[حشره شناسی]
intertentacular
واقع در میان شاخکهای حشره
black ant
مورچه سیاه
[حشره شناسی]
prothorax
قسمت قدامی سینه حشره
bagworm
کرم حشره بید یاپروانه
fly casting
استفاده از حشره مصنوعی درماهی گیری
horntail
هرنوع حشره ازدسته نازک بالان
soft bill
پرنده منقار نازک حشره خوار
bass bug
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
gallinipper
حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
drosera
دروزرا گیاه حشره خوار باتلاقی
ephermeris
جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
bucktail
نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
woodruff
حشره مصنوعی دارای بالهای سیاه و سفید
buggy
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
katydid
حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
buggies
نوعی درشکه سبک یک اسبه حشره دار
bug
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
instar
حشره پروانه یابندپایی در مراحل مختلف رشد خود
lae
[نوعی رنگینه قرمز که از حشره لاکا بدست می آید.]
bugs
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugging
نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
carpet beetle
نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
flybelt
منطقه الوده به حشره تسه تسه
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
has
دارد
chain
دارد.
he has a rage for money
دارد
he has worms
دارد
hast
او دارد
he is ill with fever
تب دارد
there is a time for everything
دارد
chains
دارد.
are there any remarks?
دارد
heavy fighting is in progress
دارد
it depends
[on]
بستگی دارد
[به]
what the odds
چه اهمیت دارد
There is a knack in it .
یک فنی دارد
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
virus
وجود دارد
viruses
وجود دارد
the reason is two fold
دودلیل دارد
he tops .0 metres
یک مترونیم قد دارد
the reason is manifold
چنددلیل دارد
the probability is
احتمال دارد
walls have ears
گوش دارد
there is a rumour that
شهرت دارد که
what matter?
چه اهمیت دارد
he speaks to the purpose
قصدی دارد
god is
خداوجود دارد
he has an a. to grind
مقصود دارد
He has a day off.
او مرخصی دارد.
multungulate
که بیش از دو سم دارد
it is sufficiently stamped
کسرتمبر دارد
not a patch on
چه دخلی دارد
it is usual with him
عادت دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
مرغ یک پا دارد .
figure on
<idiom>
بستگی دارد به
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
he is 0 years old
او ده سال دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
it has sides
سه پهلو دارد
Windows GDI
بیتی دارد
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
he has a maggot in his head
وسواس دارد
he is fifty
تمام دارد
our library is well stocked
خوبی دارد
he has a spite against me
بامن لج دارد
he has an axe to grind
غرض دارد
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
He writes a legible ( beautiful ) hand .
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
He takes my advice. He listens to me.
از من حرف شنوایی دارد
The kettel is boiling.
قوری دارد می جوشد
back
که یک باتری پشتیبان دارد
there removred revolution
شورشی که شهرت دارد
to bring grist to the mill
نان دراب دارد
He is distantly related to us .
نسبت دوری با ما دارد
what does it meant
یعنی چه چه معنی دارد
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
what is wrong with that?
مگراین چه عیبی دارد
what is that to you
به شما جه دخلی دارد
well and good
باشد چه ضرر دارد
in all like
احتمال کلی دارد
it is very important
بسیار اهمیت دارد
it is worth 0 rials
ده ریال ارزش دارد
it is wringing
خیلی تراست یا اب دارد
it needs to be done carefully
اینکارتوجه لازم دارد
it speaks well for him
بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him
بامن نظرمساعدی دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com