Dictiornary-Farsi | حصار بندی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
stockade	حصار بندی
stockades	حصار بندی


Other Matches

binds	حصار
fenceless	بی حصار
enceinte	حصار
bind	حصار
barracoon	حصار
barriers	حصار
barrier	حصار
folded	حصار
folds	حصار
hedges	حصار
hedged	حصار
hedge	حصار
entanglement	حصار
entanglements	حصار
within	در حصار
wall	حصار
walls	حصار
crush barrier	حصار
fold	حصار
hawed	حصار
fence	حصار
hawing	حصار
enclosure	حصار
fences	حصار
enclosures	حصار
haw	حصار
kraal	حصار
kraals	حصار
haws	حصار
churchyards	حصار کلیسا
hedge	پرچین حصار
cramps	محدودکننده حصار
cramp	محدودکننده حصار
Cat	حصار مرتفع
ring wall or ring fence	حصار گرد
fencing	محجر حصار
inclose	چهاردیواری حصار
churchyard	حصار کلیسا
hags	مه سفید حصار
hag	مه سفید حصار
brick up	حصار کشیدن
mason	حصار کشیدن
hedged	پرچین حصار
hedges	پرچین حصار
siege	محاصره حصار
sieges	محاصره حصار
a breach in the fence	سوراخی در حصار
backstop	حصار سیمی
masons	حصار کشیدن
fort	حصار قلعه
evaluation rating	درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
crash barrier	حصار کنار جاده
paler	حصار دفاعی دفاع
pale	حصار دفاعی دفاع
walls	حصار دار کردن
palest	حصار دفاعی دفاع
paling	حصار کشی نرده
wall	حصار دار کردن
inclosure	چهار دیواری حصار
batten fence	حصار با میله چوبی
enclosure	چینه کشی حصار
backstop	حصار انتهای زمین
paddock	در حصار قراردادن غوک
enclosures	چینه کشی حصار
paddocks	در حصار قراردادن غوک
extramural	خارج از حصار شهر
garrison	محصور کردن حصار کشیدن
garrisons	محصور کردن حصار کشیدن
burg	حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
word warp	فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating	طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification	طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings	طبقه بندی کردن درجه بندی
batting cage	حصار توری برای تمرین بیس بال
enclose	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
paddock	میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
paddocks	میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
telescopic	دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification	طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications	طبقه بندی رده بندی
classification	طبقه بندی رده بندی
lineament	طرح بندی صورت بندی
wording	جمله بندی کلمه بندی
lineaments	طرح بندی صورت بندی
laggin	اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrades	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade	کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade	تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
gift wrap	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification	از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern	صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification	طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation	علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent	نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently	نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades	دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades	درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade	درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
fence [around / between something]	حصار [دور چیزی] [بین چیزی]
insulation testing apparatus	دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load	بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation	صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications	طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing	مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classification	طبقه بندی کردن طبقه بندی
wire entanglement	با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
black concept	علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack	تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
articular	بندی
trimerous	سه بندی
hermetic sealing	اب بندی
waterproofing	اب بندی
laced	بندی
vanation	رگ بندی
sealing off	اب بندی
humidity insulation	نم بندی
humidity insulation	اب بندی
striation	خط بندی
queuing	صف بندی
taping	ته بندی
seal	اب بندی
seals	اب بندی
lapping	اب بندی
mud sill	ته بندی
commisural	بندی
queing	صف بندی
commissural	بندی
funicular	بندی
alignments	صف بندی
funiculars	بندی
patching	سر هم بندی
snacks	ته بندی
nailed up	سر هم بندی
snack	ته بندی
neuration	رگ بندی
alignment	صف بندی
netting	شبکه بندی
justifications	صفحه بندی
spacing	فاصله بندی
linkages	اهرم بندی
accouterment [American]	شکل بندی
quotas	سهمیه بندی
quota	سهمیه بندی
art direction	شکل بندی
accoutrement [British]	شکل بندی
décor	شکل بندی
putty	بتونه اب بندی
layout	شکل بندی
justification	صفحه بندی
jerry built	سر هم بندی شده
jerry-built	سر هم بندی شده
batten down	اب بندی کردن
bone setting	شکسته بندی
botchery	سرهم بندی
calibration	درجه بندی
calibration	زینه بندی
caulk	اب بندی کردن
cingulate	کمر بندی
colonnade	ستون بندی
colonnades	ستون بندی
cerebral localization	منطقه بندی مخ
rationing	جیره بندی
rationing	سهمیه بندی
division	طبقه بندی
divisions	طبقه بندی
arrangement for payment by instalment	قسط بندی
attack timing	زمان بندی تک
classification chart	نموداررده بندی
skeletons	استخوان بندی
tabulated	جدول بندی
tabulate	جدول بندی
wagering	شرط بندی
sealing wax	موم اب بندی
formulation	صورت بندی
tabulates	جدول بندی
juggle	چشم بندی
juggled	چشم بندی
skeleton	استخوان بندی
scheduling	زمان بندی
dividing	تقسیم بندی
patching	سرهم بندی
leverage	اهرم بندی
juggling	چشم بندی
juggles	چشم بندی
packaged	بسته بندی
packaged	عدل بندی
package	بسته بندی
package	عدل بندی
paging	صفحه بندی
packages	عدل بندی
packages	بسته بندی