Dictiornary-Farsi | حصار دفاعی دفاع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (2 milliseconds)

English	Persian
pale	حصار دفاعی دفاع
paler	حصار دفاعی دفاع
palest	حصار دفاعی دفاع


Other Matches

special pleading	علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
roll back	به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
strong point	پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
folds	حصار
hawed	حصار
haw	حصار
fold	حصار
haws	حصار
folded	حصار
barriers	حصار
within	در حصار
fences	حصار
barrier	حصار
fence	حصار
barracoon	حصار
entanglements	حصار
crush barrier	حصار
entanglement	حصار
hawing	حصار
bind	حصار
hedged	حصار
hedge	حصار
enclosure	حصار
binds	حصار
enclosures	حصار
enceinte	حصار
fenceless	بی حصار
walls	حصار
kraal	حصار
wall	حصار
kraals	حصار
hedges	حصار
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
siege	محاصره حصار
stockade	حصار بندی
stockades	حصار بندی
inclose	چهاردیواری حصار
hag	مه سفید حصار
hags	مه سفید حصار
cramp	محدودکننده حصار
cramps	محدودکننده حصار
fencing	محجر حصار
brick up	حصار کشیدن
fort	حصار قلعه
backstop	حصار سیمی
sieges	محاصره حصار
hedge	پرچین حصار
churchyards	حصار کلیسا
hedged	پرچین حصار
hedges	پرچین حصار
a breach in the fence	سوراخی در حصار
mason	حصار کشیدن
churchyard	حصار کلیسا
masons	حصار کشیدن
Cat	حصار مرتفع
ring wall or ring fence	حصار گرد
apologetic	دفاعی
vindicative	دفاعی
defensive	دفاعی
backfield	خط دفاعی
defensive line	خط دفاعی
extramural	خارج از حصار شهر
enclosure	چینه کشی حصار
batten fence	حصار با میله چوبی
inclosure	چهار دیواری حصار
crash barrier	حصار کنار جاده
paling	حصار کشی نرده
wall	حصار دار کردن
walls	حصار دار کردن
enclosures	چینه کشی حصار
paddock	در حصار قراردادن غوک
backstop	حصار انتهای زمین
paddocks	در حصار قراردادن غوک
blue line	خط دفاعی هاکی
defence mechanisms	مکانیزم دفاعی
defensive war	جنگ دفاعی
defensively	حالت دفاعی
defence mechanism	مکانیزم دفاعی
backcourt	نیمه دفاعی
defense base	پایگاه دفاعی
defense information	اطلاعات دفاعی
mixers	نوعی خط دفاعی
mixer	نوعی خط دفاعی
agger	پشته ی دفاعی
covers	بازی دفاعی
coverings	بازی دفاعی
cover	بازی دفاعی
zones	منطقه دفاعی
zone	منطقه دفاعی
stack the defence	ارایش دفاعی
defense mechanism	مکانیسم دفاعی
defense position	موضع دفاعی
defensive fire	اتش دفاعی
defensive league	اتحادیه دفاعی
defensive league	اتحاد دفاعی
rejoinder	پاسخ دفاعی
rejoinders	پاسخ دفاعی
five man line	خط دفاعی 5 نفره
odd front	خط دفاعی 4 نفره
preventive war	نبرد دفاعی
garrison	محصور کردن حصار کشیدن
garrisons	محصور کردن حصار کشیدن
rejoining	پاسخ دفاعی دادن
switch position	موضع رابط دفاعی
defensive wrestler	کشتی گیر دفاعی
protective cover	جان پناه دفاعی
guard	حالت دفاعی شمشیرباز
guarding	حالت دفاعی شمشیرباز
guards	حالت دفاعی شمشیرباز
cover-ups	در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up	در لاک دفاعی فرورفتن
cover up	در لاک دفاعی فرورفتن
switch position	موضع دفاعی بینابین
press	تاکتیک دفاعی فشرده
ante-mural [e]	جان پناه دفاعی
rejoined	پاسخ دفاعی دادن
rejoin	پاسخ دفاعی دادن
sandbags	ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagging	ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagged	ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbag	ایجاداستحکامات دفاعی کردن
presses	تاکتیک دفاعی فشرده
Cashel	[استحکامات دفاعی ایرلندی]
rejoinders	پاسخ دفاعی دادن
first defense gun	جلوترین تیربار دفاعی
bump and run	نوعی مانور دفاعی
bump and go	نوعی مانور دفاعی
rejoins	پاسخ دفاعی دادن
cross block	سد کردن خط دفاعی از کنار
bangoe gei	تکنیک دفاعی تکواندو
back judge	داور در محوطه دفاعی
decompensation	فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
apologist	نویسندهء رسالهء دفاعی
rejoinder	پاسخ دفاعی دادن
defense articles	اماد و تجهیزات دفاعی
apologists	نویسندهء رسالهء دفاعی
defensiveness	حالت دفاعی داشتن
defensive player	شطرنج باز دفاعی
burg	حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
defensive	منطقه دفاعی شامل دروازه
corral	دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralled	دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corrals	دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling	دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
broken field	محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
parries	حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parrying	حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
integrated defense	پدافند ازمناطق توام دفاعی
prevent defence	جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
parry	حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
special pleader	متخصص تهیه لوایح دفاعی
parried	حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
enclose	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
batting cage	حصار توری برای تمرین بیس بال
enclosing	به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
seam	نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seams	نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries	[ترتیب دفاعی مانع های تیز]
paddock	میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
paddocks	میدان تمرین اسب دوانی واتومبیلهای کورسی حصار
defenceman	مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
redoubt	موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
audible	تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
take guard	وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
formation	برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
peace dividend	ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
break out	نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
declare	پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring	پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares	پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
plene administrative preter	دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
defense emergency	مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
plea in abatement	دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
safety	بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
central treaty organization	سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
brucsels treaty organization	سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
fence [around / between something]	حصار [دور چیزی] [بین چیزی]
one man block	تک دفاع
uncovered	بی دفاع
parried	دفاع
pleading	دفاع
parrying	دفاع
parry	دفاع
block	دفاع
advocation	دفاع
blocked	دفاع
blocks	دفاع
defense	دفاع
parries	دفاع
tae	دفاع با پا
munition	دفاع
defended	دفاع
defence	دفاع
defenses	دفاع

pale