English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English Persian
depth charge armor حفاظ بمب زیرابی
Other Matches
depth charges خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charge خرج زیرابی بمب زیرابی
underwater زیرابی
undersea زیرابی
pilling سد زیرابی
sub aqueous زیرابی
hydrophone میکروفن زیرابی
hurst تپه زیرابی
deep water waves موجهای زیرابی
reef صخره زیرابی
reefs صخره زیرابی
sand bank تپه زیرابی
scarp صخره زیرابی
deep jeep جیپ زیرابی
ash can بمب زیرابی
underwater demolition تخریب زیرابی
underneath swimming شنای زیرابی
triplane target هدف کش زیرابی
subsurface زیردریایی زیرابی
deep jeep خودرو زیرابی
depth bomb بمب زیرابی
shoals کم جای تپه زیرابی
shoal کم جای تپه زیرابی
deep creep attack تک ناگهانی با بمب زیرابی
ambient noise نوعی صدای زیرابی
depth charge armor روکش بمب زیرابی
submersible غوطه ور شناور زیرابی
wet fly طعمه ماهیگیری زیرابی
k gun سکوی پرتاب بمب زیرابی
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
deep minefield میدان مین عمیق زیرابی
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
flooder غرق کننده محفظه مین زیرابی
sheltering حفاظ
sheltered حفاظ
shelter حفاظ
unsheltered <adj.> بی حفاظ
coverture حفاظ
shelterless بی حفاظ
sconce حفاظ
awning حفاظ
mantelet حفاظ
shelters حفاظ
umbrellas حفاظ
safeguarded حفاظ
umbrella حفاظ
protected در حفاظ
disposed بی حفاظ
awnings حفاظ
safeguards حفاظ
safeguarding حفاظ
safeguard حفاظ
covers حفاظ
coverings حفاظ
bleakly بی حفاظ
cover حفاظ
bleak بی حفاظ
bleaker بی حفاظ
bleakest بی حفاظ
keeper of magnet حفاظ اهنربا
metal conduit لوله حفاظ
take cover حفاظ گرفتن
conduits لوله حفاظ
conduit لوله حفاظ
heat shield حفاظ حرارتی
guardrail سیم حفاظ
magnet keeper حفاظ اهنربا
spillway apron فرش حفاظ
soft missile base سکوی بی حفاظ
snow fence حفاظ برف
sight defilade حفاظ مگسک
shelterer دارای حفاظ
hangar پناهنگاه حفاظ
protective cover روپوش حفاظ
overhead cover حفاظ بالای سر
magnetic shield حفاظ مغناطیسی
magnetic screen حفاظ مغناطیسی
protective plating حفاظ فلزی
hangars پناهنگاه حفاظ
defilade حفاظ مانع
fender نرده حفاظ
dunnage حفاظ کالاها
shielding حفاظ کشیدن
expose بی حفاظ گذاردن
exposing بی حفاظ گذاردن
exposes بی حفاظ گذاردن
biological shield حفاظ زیستی
shields حفاظ پوشش محافظ
shields حفاظ پیدا کردن
roadstead لنگرگاه بدون حفاظ
armor plate حفاظ یا پوشش زرهی
shield حفاظ پوشش محافظ
screened دیوار تخته حفاظ
shield حفاظ پیدا کردن
scabbards حفاظ غلاف کردن
shells عامل محافظ حفاظ
screen دیوار تخته حفاظ
facadism حفاظ جلو ساختمان
hang up <idiom> حفاظ ،محکم کردن
scabbard حفاظ غلاف کردن
screening, screenings دیوار تخته حفاظ
screens دیوار تخته حفاظ
shelling عامل محافظ حفاظ
rigid metal conduit لوله حفاظ سخت
goggles عینک حفاظ دار
magnetic screening effect اثر حفاظ مغناطیسی
shell عامل محافظ حفاظ
conduit elbow زانویی لوله حفاظ
hull down بدنه پشت حفاظ
conduit bushing adapter تبدیل لوله حفاظ
flexible conduit لوله حفاظ نرم
flexible metal conduit لوله حفاظ خرطومی
conduit bushing بوش لوله حفاظ
fiber conduit لوله حفاظ فیبری
hull defilade تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
protected در پشت حفاظ دارای جان پناه
instrument for electrostatic screening دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
soft missile base سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
instrument for electromagnetic screening دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
haul defilade تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
instrument with magnetic screening دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
torpex نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
guarded output خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
hull down قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
uncover برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovers برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
underwater demolition تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
parapets حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
hardened site حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com