Total search result: 193 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
armor protection |
حفافت زرهی |
|
|
Search result with all words |
|
armor protection |
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی |
Other Matches |
|
splash proof enclosure |
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب |
armorial |
زرهی |
antitank |
ضد زرهی |
armoring |
زرهی |
armored |
زرهی |
rmour |
زرهی |
armor |
زرهی |
armor group |
گروه زرهی |
mechanized |
پیاده زرهی |
sheathed cable |
کابل زرهی |
armor plate |
ورق زرهی |
armored vehicle |
خودروی زرهی |
armored infantry |
پیاده زرهی |
cavalry |
سوار زرهی |
armor |
رسته زرهی |
armored cavalry |
سوار زرهی |
shells |
زرهی پوشش |
shelling |
زرهی پوشش |
shell |
زرهی پوشش |
armour |
زرهی کردن |
armored artillery |
توپخانه زرهی |
armor |
زرهی کردن |
light armor |
وسایل زرهی سبک |
armored reconnaissance vehicle |
خودروی شناسایی زرهی |
armor plate |
حفاظ یا پوشش زرهی |
panzer |
لشگر زرهی المانی |
armor sweep |
عملیات پاکسازی زرهی |
composite armor |
نیروی زرهی مرکب |
achievement of arms |
مجموعه ای از نشان های زرهی |
armor plate planer |
ماشین رنده ورق زرهی |
armor plate rolling mill |
دستگاه نورد ورق زرهی |
coil up |
جمع شدن ستون زرهی |
domes |
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی |
dome |
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی |
tank recovery vehicle |
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی |
composite squadron |
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط |
security |
حفافت |
protection |
حفافت |
preservation |
حفافت |
egis |
حفافت |
safekeeping |
حفافت |
conservation |
حفافت |
cell protection |
حفافت سل |
custody |
حفافت |
safe guard |
حفافت |
scout car |
خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی |
memory protection |
حفافت حافظه |
impedance protection |
حفافت امپدانس |
line differential protection |
حفافت دیفرانسیلی خط |
file protection |
حفافت فایل |
block protection |
حفافت بلوک |
cathode protection |
حفافت کاتدی |
data protection |
حفافت داده ها |
data encryption |
حفافت داده |
conservable |
قابل حفافت |
file protection |
حفافت پرونده |
collective protection |
حفافت گروهی |
degree of protection |
میزان حفافت |
collective protection |
حفافت جمعی |
anti skid protection |
حفافت از لغزش |
anodic protection |
حفافت اندی |
x ray protection |
حفافت رونتگن |
safeguarding |
حفافت کردن |
safeguards |
حفافت کردن |
safety gap |
دهانه حفافت |
guard |
حفافت کردن |
guarding |
حفافت کردن |
guards |
حفافت کردن |
safe keeping |
حفافت توجه |
protection ring |
حلقه حفافت |
protection level |
سطح حفافت |
self protection |
حفافت از خود |
safeguarded |
حفافت کردن |
safeguard |
حفافت کردن |
protection |
عمل حفافت |
system security |
حفافت سیستم |
storage protection |
حفافت حافظه |
shield |
حفافت کردن |
storage protection |
حفافت انباره |
shields |
حفافت کردن |
soil conservation |
حفافت خاک |
maintenance |
حفافت کردن |
protection key |
کلید حفافت |
overcurrent device |
دستگاه حفافت |
format |
حفافت حافظه و.. |
formats |
حفافت حافظه و.. |
protects |
حفافت کردن |
protect by fuse |
حفافت با فیوز |
physical security |
حفافت تاسیسات |
protect |
حفافت کردن |
shielded |
حفافت شده |
protecting |
حفافت کردن |
overload protection |
حفافت بار زیاد |
distance protection |
وسیله حفافت فاصله |
to keep watch and ward |
حفافت یادفاع کردن |
file protect ring |
حلقه حفافت فایل |
write protect ring |
حلقه حفافت از نوشتن |
environmental conservation |
حفافت محیط زیست |
unprotected field |
میدان حفافت نشده |
drip proof enclosure |
حفافت در مقابل ریزش اب |
overvoltage protection |
حفافت فشار زیاد |
software protection |
حفافت نرم افزاری |
protecting ring |
حلقه حفافت کننده |
protective fire |
اتشهای حفافت کننده |
protected location |
مکان حفافت شده |
positional protection device |
دستگاه حفافت درگاه |
insulation protection |
حفافت عایق بندی |
insulation against vibration |
حفافت در برابر ارتعاش |
high tension protection |
حفافت فشار قوی |
flood protection |
حفافت در مقابل طغیان |
power system protection |
حفافت سیستم قدرت |
protected field |
میدان حفافت شده |
shielding region |
ناحیه حفافت کننده |
file protect ring |
حلقه حفافت پرونده |
conservation programs |
برنامههای حفافت منابع |
anticorrosive protection |
حفافت در برابر خوردگی |
shields |
حفافت کردن درمقابل |
shield |
حفافت کردن درمقابل |
copy protection |
حفافت دربرابر کپی |
keep |
حفافت امانت داری |
cryptoguard |
مسئول حفافت رمز |
keeps |
حفافت امانت داری |
cryptosecurity |
حفافت مکاتبات رمزی |
custody of goods |
حفافت یا نگهداری کالا |
data encyption standard |
استاندارد حفافت داده |
wards |
محجور حفافت بخش |
ward |
محجور حفافت بخش |
safeguards |
مامور حفافت پرسنل و یا اموال |
password protection |
حفافت به کمک کلمه رمز |
rust protection |
حفافت در برابر زنگ زدگی |
safeguarding |
مامور حفافت پرسنل و یا اموال |
self protection |
صیانت نفس حفافت از خود |
safeguarded |
مامور حفافت پرسنل و یا اموال |
safeguard |
مامور حفافت پرسنل و یا اموال |
signal security |
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات |
beaching |
سنگ چینی جهت حفافت |
write protect disable |
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن |
retention |
حفافت توقیف بازداشت کردن |
degree of protection |
میزان تامین درجه حفافت |
chemical security |
حفافت برعلیه مواد شیمیایی |
subsidiary |
باقیمانده در محل برای حفافت |
acid vapor canister |
ماسک حفافت در برابر بخاراسید |
subsidiaries |
باقیمانده در محل برای حفافت |
electronic security |
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی |
write protect notch |
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ |
sacristan |
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا |
bed pitching |
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت |
poaches |
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده |
poached |
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده |
poach |
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده |
troop safety |
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی |
ppd |
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه |
warned protected |
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی |
bank protection |
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان |
barff's precess |
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن |
noises |
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال |
noise |
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال |
shields |
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده |
shield |
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده |
share |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
shares |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
protects |
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند |
shared |
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی |
scribing |
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت |
protecting |
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند |
scalper |
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو |
blanket |
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین |
blanketed |
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین |
blankets |
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین |
protect |
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند |
bail out |
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ |
barrier forces |
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع |
write protect |
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن |
write protect tab |
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود |
reserved area |
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه |
prohibited area |
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده |
take sides <idiom> |
حفافت ازیک طرف به طرف دیگر |
protect |
حفظ کردن حفافت کردن |
protecting |
حفظ کردن حفافت کردن |
protects |
حفظ کردن حفافت کردن |
preventive |
حفافت کننده جلوگیری کننده |
target |
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود |
targeting |
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود |
targetting |
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود |
targeted |
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود |
targetted |
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود |
targets |
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود |
power down |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
demolition guard |
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب |
environmental preservation |
نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی |
custody |
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها |