English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
high tension protection حفافت فشار قوی
Search result with all words
overvoltage protection حفافت فشار زیاد
Other Matches
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
safe guard حفافت
cell protection حفافت سل
egis حفافت
custody حفافت
safekeeping حفافت
protection حفافت
conservation حفافت
security حفافت
preservation حفافت
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
format حفافت حافظه و..
formats حفافت حافظه و..
armor protection حفافت زرهی
safety gap دهانه حفافت
anti skid protection حفافت از لغزش
system security حفافت سیستم
anodic protection حفافت اندی
degree of protection میزان حفافت
collective protection حفافت گروهی
storage protection حفافت انباره
data encryption حفافت داده
conservable قابل حفافت
shields حفافت کردن
data protection حفافت داده ها
protection عمل حفافت
line differential protection حفافت دیفرانسیلی خط
shielded حفافت شده
storage protection حفافت حافظه
collective protection حفافت جمعی
self protection حفافت از خود
soil conservation حفافت خاک
physical security حفافت تاسیسات
shield حفافت کردن
guarding حفافت کردن
cathode protection حفافت کاتدی
guard حفافت کردن
protection key کلید حفافت
protection ring حلقه حفافت
protection level سطح حفافت
file protection حفافت پرونده
safeguards حفافت کردن
block protection حفافت بلوک
protect by fuse حفافت با فیوز
safeguarding حفافت کردن
safeguarded حفافت کردن
impedance protection حفافت امپدانس
maintenance حفافت کردن
safeguard حفافت کردن
guards حفافت کردن
protect حفافت کردن
overcurrent device دستگاه حفافت
safe keeping حفافت توجه
memory protection حفافت حافظه
protects حفافت کردن
protecting حفافت کردن
file protection حفافت فایل
x ray protection حفافت رونتگن
write protect ring حلقه حفافت از نوشتن
cryptosecurity حفافت مکاتبات رمزی
distance protection وسیله حفافت فاصله
overload protection حفافت بار زیاد
cryptoguard مسئول حفافت رمز
to keep watch and ward حفافت یادفاع کردن
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
keeps حفافت امانت داری
flood protection حفافت در مقابل طغیان
keep حفافت امانت داری
data encyption standard استاندارد حفافت داده
environmental conservation حفافت محیط زیست
shields حفافت کردن درمقابل
unprotected field میدان حفافت نشده
file protect ring حلقه حفافت فایل
file protect ring حلقه حفافت پرونده
shield حفافت کردن درمقابل
anticorrosive protection حفافت در برابر خوردگی
protective fire اتشهای حفافت کننده
shielding region ناحیه حفافت کننده
drip proof enclosure حفافت در مقابل ریزش اب
protected location مکان حفافت شده
insulation protection حفافت عایق بندی
ward محجور حفافت بخش
power system protection حفافت سیستم قدرت
protected field میدان حفافت شده
conservation programs برنامههای حفافت منابع
insulation against vibration حفافت در برابر ارتعاش
wards محجور حفافت بخش
copy protection حفافت دربرابر کپی
positional protection device دستگاه حفافت درگاه
software protection حفافت نرم افزاری
protecting ring حلقه حفافت کننده
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
rust protection حفافت در برابر زنگ زدگی
safeguarded مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding مامور حفافت پرسنل و یا اموال
write protect disable بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
retention حفافت توقیف بازداشت کردن
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
safeguards مامور حفافت پرسنل و یا اموال
chemical security حفافت برعلیه مواد شیمیایی
safeguard مامور حفافت پرسنل و یا اموال
password protection حفافت به کمک کلمه رمز
subsidiaries باقیمانده در محل برای حفافت
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
subsidiary باقیمانده در محل برای حفافت
degree of protection میزان تامین درجه حفافت
self protection صیانت نفس حفافت از خود
acid vapor canister ماسک حفافت در برابر بخاراسید
beaching سنگ چینی جهت حفافت
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
write protect notch شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
sacristan متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poaches شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
bed pitching سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
ppd Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
barff's precess حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
share روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protects که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protecting که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
scribing روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
shared روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protect که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
shares روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shield حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shields حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
scalper پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
bail out کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
write protect tab حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
reserved area مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
armor protection حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
take sides <idiom> حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
protects حفظ کردن حفافت کردن
protecting حفظ کردن حفافت کردن
protect حفظ کردن حفافت کردن
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
target برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeted برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetted برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
thrusts فشار
pressure sense حس فشار
atmospheric pressure فشار جو
sense of pressure حس فشار
pressor فشار زا
weight فشار
bunt فشار با سر
pressure curve خم فشار
back iron بن فشار
barometric pressure فشار جو
back pressure پی فشار
pressing فشار
total pressure فشار کل
thrust فشار
distraint فشار
water pressure فشار اب
isobars تک فشار
growing pains فشار
stresses فشار
pushes فشار
hydraulic pressure فشار اب
pushed فشار
atmosphere فشار جو
push فشار
atmospheres فشار جو
brunt فشار
exertion فشار
exertions فشار
isobars هم فشار
isobar تک فشار
strain فشار
isobar هم فشار
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com