Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
cryptosecurity
حفافت مکاتبات رمزی
Other Matches
cryptocorrespondence
مکاتبات رمزی
cryptorelated informations
اطلاعات مربوط به مکاتبات رمزی
authentication code
سیستم نشانی رمزی معرفهای رمزی
codress
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
correspondences
مکاتبات
correspondence
مکاتبات
correspoundence
مکاتبات تشابه
correspondences
مکاتبه مکاتبات
official communications
مکاتبات اداری
correspondence
مکاتبه مکاتبات
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
dealing
مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
cryptocompromise
به خطر انداختن مکاتبات رمز
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
mail order house
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
runic
رمزی
figurative
رمزی
allusive
رمزی
allegoric
رمزی
occult
رمزی
symbolic
رمزی
mystic
رمزی
furtive
رمزی
emblematic
رمزی
backstairs
رمزی
symbolically
رمزی
coded
رمزی
allegorical
رمزی
cryptic
رمزی
emblematical
رمزی
enigmatical
رمزی
cryptically
رمزی
in petto
رمزی
monogrammatic
رمزی
mystics
رمزی
encoded
رمزی
mystifying
رمزی کردن
mystify
رمزی کردن
mystified
رمزی کردن
code word
کلمات رمزی
mystifies
رمزی کردن
code words
کلمات رمزی
watchword
کلمه رمزی
figurative
رمزی کنایهای
watchwords
کلمه رمزی
puzzle lock
قفل رمزی
mystic sense
معنی رمزی
formal logic
منطق رمزی
cryptograph
نوشته رمزی
cryptogram
نوشته رمزی
coded character
دخشه رمزی
codification
رمزی کردن
mystic participation
اشتراک رمزی
occult
سری رمزی
encoded
رمزی شده
formula
قاعده رمزی
undercover
رمزی جاسوس
encodes
رمزی کردن
encode
رمزی کردن
symbolic logic
منطق رمزی
code
رمزی کردن
formulae
قاعده رمزی
formulas
قاعده رمزی
esoteric
رمزی درونی
symbolically
رمزی اشاری
symbolic
رمزی اشاری
privileged communication
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
phase encoded
رمزی شده با فاز
coded decimal
رقم دهدهی رمزی
cypher
حروف یامهر رمزی
cryptocommunication
ارتباط ومخابرات رمزی
cryptanalysis
کشف نوشته رمزی
semiotic
مکتب علائم رمزی
token
معجزه علامت رمزی
tokens
معجزه علامت رمزی
semeiotic
مکتب علائم رمزی
mystically
بطور رمزی یا استعماری
sigil
علامت نجومی علائم رمزی
token
کلمه رمزی علامت مشخصه
symbolization
استعمال علائم ونشانهای رمزی
to crack a code
رمزی
[گاوصندوق یا رایانه]
را شکندن
numerology
مبحث معانی رمزی اعداد
cryptanalyze
نوشته رمزی را کشف کردن
tokens
کلمه رمزی علامت مشخصه
pressmark
حروف رمزی مشخصه کتب کتابخانه
formulation
دستور سازی تبدیل به قاعده رمزی
cyphers
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
symbolism
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
cipher
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
symbology
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
security
حفافت
protection
حفافت
cell protection
حفافت سل
safe guard
حفافت
safekeeping
حفافت
custody
حفافت
conservation
حفافت
preservation
حفافت
egis
حفافت
monitor
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
demodulate
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
monitors
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
open code
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
monitored
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
memory protection
حفافت حافظه
protection
عمل حفافت
protection key
کلید حفافت
cathode protection
حفافت کاتدی
block protection
حفافت بلوک
protect by fuse
حفافت با فیوز
line differential protection
حفافت دیفرانسیلی خط
collective protection
حفافت جمعی
armor protection
حفافت زرهی
collective protection
حفافت گروهی
data encryption
حفافت داده
data protection
حفافت داده ها
degree of protection
میزان حفافت
physical security
حفافت تاسیسات
overcurrent device
دستگاه حفافت
file protection
حفافت فایل
impedance protection
حفافت امپدانس
conservable
قابل حفافت
shields
حفافت کردن
storage protection
حفافت انباره
soil conservation
حفافت خاک
format
حفافت حافظه و..
formats
حفافت حافظه و..
guards
حفافت کردن
guarding
حفافت کردن
guard
حفافت کردن
safeguards
حفافت کردن
safeguarding
حفافت کردن
storage protection
حفافت حافظه
protect
حفافت کردن
protecting
حفافت کردن
x ray protection
حفافت رونتگن
protects
حفافت کردن
file protection
حفافت پرونده
system security
حفافت سیستم
safeguarded
حفافت کردن
safeguard
حفافت کردن
safety gap
دهانه حفافت
self protection
حفافت از خود
protection ring
حلقه حفافت
anodic protection
حفافت اندی
shielded
حفافت شده
safe keeping
حفافت توجه
anti skid protection
حفافت از لغزش
shield
حفافت کردن
maintenance
حفافت کردن
protection level
سطح حفافت
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
typographies
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
to keep watch and ward
حفافت یادفاع کردن
file protect ring
حلقه حفافت فایل
flood protection
حفافت در مقابل طغیان
keeps
حفافت امانت داری
keep
حفافت امانت داری
high tension protection
حفافت فشار قوی
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
anticorrosive protection
حفافت در برابر خوردگی
protecting ring
حلقه حفافت کننده
protected location
مکان حفافت شده
overload protection
حفافت بار زیاد
write protect ring
حلقه حفافت از نوشتن
insulation protection
حفافت عایق بندی
insulation against vibration
حفافت در برابر ارتعاش
protected field
میدان حفافت شده
file protect ring
حلقه حفافت پرونده
overvoltage protection
حفافت فشار زیاد
software protection
حفافت نرم افزاری
shields
حفافت کردن درمقابل
positional protection device
دستگاه حفافت درگاه
power system protection
حفافت سیستم قدرت
cryptoguard
مسئول حفافت رمز
copy protection
حفافت دربرابر کپی
protective fire
اتشهای حفافت کننده
conservation programs
برنامههای حفافت منابع
wards
محجور حفافت بخش
data encyption standard
استاندارد حفافت داده
environmental conservation
حفافت محیط زیست
unprotected field
میدان حفافت نشده
shielding region
ناحیه حفافت کننده
drip proof enclosure
حفافت در مقابل ریزش اب
distance protection
وسیله حفافت فاصله
shield
حفافت کردن درمقابل
ward
محجور حفافت بخش
rust protection
حفافت در برابر زنگ زدگی
write protect disable
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
password protection
حفافت به کمک کلمه رمز
subsidiary
باقیمانده در محل برای حفافت
safeguarded
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
acid vapor canister
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com