Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
Other Matches
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
protective fire
اتشهای حفافت کننده
shielding region
ناحیه حفافت کننده
protecting ring
حلقه حفافت کننده
interceptive
جلوگیری کننده
suppressor
جلوگیری کننده
repessive
جلوگیری کننده
preventive
جلوگیری کننده
preclusive
جلوگیری کننده
suppressive
جلوگیری کننده
inhibiter
جلوگیری کننده
inhibitor
جلوگیری کننده
stoppers
توپی جلوگیری کننده
prohibitory
گران جلوگیری کننده
prohibitive
گران جلوگیری کننده
stopper
توپی جلوگیری کننده
prohibitively
بطور جلوگیری کننده
preservative
جلوگیری کننده از فساد
preservatives
جلوگیری کننده از فساد
preventative
پیشگیر جلوگیری کننده
prevenience
خاصیت جلوگیری کننده
lacquer preservative
لاک جلوگیری کننده از فساد
preventive
عامل ممانعت جلوگیری کننده
antibiotics
جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
antibiotic
جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
antiperiodic
جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
fluxing oil
اب کننده
doers
کننده
deletive
حک کننده
skittish
رم کننده
doer
کننده
deflective
کج کننده
fizzy
کف کننده
commulator
یک سو کننده
solvents
اب کننده
bandwidth
یچ کننده
solvent
اب کننده
surfy
کف کننده
jaberer
پچ پچ کننده
trackers
پی کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
whisperer
پچ پچ کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
ear-splitting
کر کننده
thinner
کم کننده
crusher
له کننده
spurner
رد کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
squelcher
له کننده
prater
پچ پچ کننده
prattfall
پچ پچ کننده
catterer
پچ پچ کننده
sensor
حس کننده
solver
حل کننده
squasher
له کننده
hoppers
لی لی کننده
hopper
لی لی کننده
crepitant
خش خش کننده
refuser
رد کننده
attacking
تک کننده
fillers
پر کننده
syncopator
غش کننده
bender
خم کننده
filler
پر کننده
mumbler
من من کننده
benders
خم کننده
renunciant
کننده
tracker
پی کننده
refutative
رد کننده
refutatory
رد کننده
mitigative
کم کننده
mitigatory
کم کننده
repudiationist
رد کننده
rebutter
رد کننده
percutient
دق کننده
mauler
له کننده
renunciant
رد کننده
abjurer or abjuror
کننده
puffer
پف کننده
fillet
پر کننده
filleting
پر کننده
filleted
پر کننده
bidder
کننده
swooner
غش کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com