English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
English Persian
crypt حفره غدهای
crypts حفره غدهای
Other Matches
adenomatous غدهای
glandular غدهای
glandulose غدهای
glandulous غدهای
tumorous غدهای
adenoma ورم غدهای
adenoidal منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
adenoma ورم خوش خیم بافت غدهای
adenoid شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
pope's eye غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
delved حفره
delves حفره
delving حفره
cavities حفره
delve حفره
craters حفره
cavity حفره
ventricle حفره
ventricles حفره
chamber حفره
venter حفره
thirl حفره
porous حفره
sucket حفره
sheugh حفره
sheuch حفره
loculus حفره
laigh حفره
lacuna حفره
fovea حفره
cavitation حفره
borings حفره
interstice حفره
crater حفره
chambers حفره
cavern حفره
ditch حفره
hollows حفره
sockets حفره
socket حفره
sinuses حفره مغ
caverns حفره
ditched حفره
ditches حفره
hollow حفره
sinus حفره مغ
dales حفره
dale حفره
pothole حفره
holing حفره
holes حفره
holed حفره
cell حفره
potholes حفره
hole حفره
cells حفره
pitted حفره دار
knot hole محل حفره
camouflet حفره ماسوره
fossate حفره دار
electron hole حفره الکترونی
foveal حفره دار
cavitation حفره سازی
foveate حفره دار
camouflet حفره زیرزمینی
hollow گودی حفره
calyculate حفره دار
foveiform حفره مانند
alveolate حفره دار
gleonid حفره دار
fossa حفره فرورفتگی
hollows گودی حفره
vacuolation تشکیل حفره
vacuolation ایجاد حفره
pits حفره روباه
pits گودال حفره
weak square حفره سوراخ
charging socket حفره جا شارژر
pit حفره روباه
pit گودال حفره
vacuolate حفره مانند
caverns حفره زیرزمینی
cavern حفره زیرزمینی
pitting ایجاد حفره
mold cavity حفره قالب
trilocular دارای سه حفره
maw حفره معده
vacuolar حفره مانند
loculate حفره دار
boring حفره کنی
ozone hole حفره اوزون
socket bayonet سرنیزه حفره دار
vacuolate حفرهای حفره دار
triloculate دارای سه حفره سه یاختهای
fox hole سنگر حفره روباه
fuze cavity حفره نصب ماسوره
loculus حفره کیسه گرده
sink ته نشینی حفره یاگودال
excavation گود برداری حفره
pits حفره خرج چاه
sinks ته نشینی حفره یاگودال
pit حفره خرج چاه
chambers جان لوله حفره
chamber جان لوله حفره
vacuolar حفرهای حفره دار
electron pair زوج الکترون حفره
cellular expanded بتن با حفره منبسط
receptacle حفره درون سلولی گیاه
loculus سلول یا حفره تخمدان مرکب
lacunate وابسته به حفره یا جای خالی
lacunary وابسته به حفره یا جای خالی
receptacles حفره درون سلولی گیاه
lacunar وابسته به حفره یا جای خالی
lacunal وابسته به حفره یا جای خالی
vesiculate مربوط به حفره تاول دار
cavity سوراخ حفره یا محفظه قالب
calyculate دارای سطوح حفره دار
lumen حفره یا مجرای عضولولهای شکل
vesicular حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
cavities سوراخ حفره یا محفظه قالب
vesicular مربوط به حفره تاول دار
hawse buckler درپوش حفره زنجیر لنگر
hydrothorax تجمع مایع در حفره جنب
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
vesiculate حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
tamping سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
lumen حفره سلولی درون جدار گیاه
crater دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
craters دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
sitzmark حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
pit منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
stope حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
pits منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
loculicidal شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
PCMCIA - سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
endodontia شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
middle ear حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cup حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cups حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
faxes کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
sullage pit چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
phototransistor نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
black holes حفره سیاه چاله سیاه
shoot the curl موج سواری در حفره موج
alveolar حفره دار حبابک دار
black hole حفره سیاه چاله سیاه
shoot the tube موج سواری در حفره موج
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
pelvis لگن خاصره حفره لگن خاصره
pelvises لگن خاصره حفره لگن خاصره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com