English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
ultimate truths حقایق اولیه یا اصلی
Other Matches
prim ry truths حقایق اولیه یانخستین
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
corpus سرمایه اولیه و اصلی
corpuses سرمایه اولیه و اصلی
prototype نمونه اصلی شکل اولیه
prototypes نمونه اصلی شکل اولیه
archetypal مربوط یا شبیه طرح اصلی نمونه اولیه
archetypical مربوط یا شبیه طرح اصلی نمونه اولیه
archetypally مربوط یا شبیه طرح اصلی نمونه اولیه
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
initial thrust نفوذ اولیه نفوذ اصلی
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
preload loading بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
facts of life <idiom> حقایق زندگی
probative حقایق فرعی
res gestae حقایق عینی
a recital of all the facts شمارشی از همه حقایق
bring some new facts to light <idiom> کشف حقایق جدید
low dwon حقایق امر اصل حقیقت
americana اطلاعات و حقایق مربوط بامریکا
subreption اختفای حقایق برای استفاده خود
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
There is more to it than meets the eye. ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Please supply the facts relevant to the case. لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
researches توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
intuitionism عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionalism عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
research توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
nescience اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
backward chaining روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
special verdict رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
base unit یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
fundamental اولیه
preliminaries اولیه
preliminary اولیه
first generation اولیه
raw اولیه
primeval اولیه
primary اولیه
rudimentary اولیه
initial اولیه
initials اولیه
earliest اولیه
early اولیه
primitive اولیه
initialling اولیه
initialed اولیه
dispersion اولیه
initialing اولیه
initialled اولیه
basic اولیه
basics اولیه
primal اولیه
elementary اولیه
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
stuffed ماده اولیه
initial acceleration شتاب اولیه
blueprint طرح اولیه
initial strength استحکام اولیه
input time زمان اولیه
first cause علت اولیه
first aids کمکهای اولیه
stocked ماده اولیه
initial value مقدار اولیه
first cost هزینه اولیه
elementary cell پیل اولیه
drawing key طرح اولیه
integral تابع اولیه
initial reserves ذخایر اولیه
stocked ذخیره اولیه
incunabula مراحل اولیه
initial capital سرمایه اولیه
i.c. حالت اولیه
opening capital سرمایه اولیه
historical costs هزینه اولیه
initial condition شرایط اولیه
initial condition شرط اولیه
initial point نقطه اولیه
initial cost هزینه اولیه
initial level سطح اولیه
blueprints طرح اولیه
first notions تصورات اولیه
initial mass جرم اولیه
stock ذخیره اولیه
feed stock مواد اولیه
stock ماده اولیه
cogging train مسیر اولیه
input توان اولیه
input سیگنال اولیه
prototypes نمونه اولیه
prototype نمونه اولیه
inputted توان اولیه
inputted سیگنال اولیه
stuff ماده اولیه
embryonic نارس اولیه
input terminal ترمینال اولیه
first aid کمکهای اولیه
raw materials مواد اولیه
base rate ارزش اولیه
base rates ارزش اولیه
primitive انسان اولیه
velocities سرعت اولیه
velocity سرعت اولیه
breaking down train راه اولیه
basic standard استاندارد اولیه
input speed سرعت اولیه
initial speed سرعت اولیه
basic speed سرعت اولیه
basic size اندازه اولیه
basic requisition number درخواست اولیه
base loading بار اولیه
basic data اطلاعات اولیه
parent یکان اولیه
archetypes نمونه اولیه
archetype نمونه اولیه
basic branch رسته اولیه
Aborigine ساکن اولیه
stuffs ماده اولیه
input stage طبقه اولیه
primery voltage ولتاژ اولیه
proto planets سیارههای اولیه
proto galaxy کهکشان اولیه
priority processing پردازش اولیه
primary electron الکترون اولیه
primogenitors اجداد اولیه
primes نخستین اولیه
primitive element عنصر اولیه
primery terminal ترمینال اولیه
primed نخستین اولیه
prime نخستین اولیه
primery obligation تعهدات اولیه
radix سرچشمه اولیه
raw data دادههای اولیه
rudiment اولیه ابتدایی
input tape نوار اولیه
roughed slab برامن اولیه
input transformer ترانسفورماتور اولیه
layouts طرح اولیه
layout طرح اولیه
raw statistics امارهای اولیه
input translator مترجم اولیه
raw products محصولات اولیه
input unit واحد اولیه
input voltage ولتاژ اولیه
pre assembly نصب اولیه
pre load بار اولیه
primary inputs نهادههای اولیه
primeral borth ابگوشت اولیه
prime costs هزینههای اولیه
original نسخه اولیه
prime cost ارزش اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com