Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
English
Persian
res gestae
حقایق عینی
Other Matches
You need to take care to differentiate between facts and opinions
[ differentiate facts from opinions]
.
شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید
[حقایق را از نظرات تشخیص بدهید]
.
facts of life
<idiom>
حقایق زندگی
probative
حقایق فرعی
ultimate truths
حقایق اولیه یا اصلی
prim ry truths
حقایق اولیه یانخستین
a recital of all the facts
شمارشی از همه حقایق
bring some new facts to light
<idiom>
کشف حقایق جدید
low dwon
حقایق امر اصل حقیقت
americana
اطلاعات و حقایق مربوط بامریکا
subreption
اختفای حقایق برای استفاده خود
There is more to it than meets the eye.
ارزش
[و یا حقایق]
پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Please supply the facts relevant to the case.
لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
intuitionalism
عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionism
عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
researching
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
research
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
veridical
عینی
chose in possession
حق عینی
objective
عینی
objectives
عینی
concrete
عینی
irreplaceable
عینی
personal duty
واجب عینی
personal duty
فرض عینی
eyewitness
گواه عینی
eye-witness
گواه عینی
retortion
تلافی عینی
tangible property
دارائی عینی
tangible property
اموال عینی
eyewitness
شاهد عینی
things in possession
اموال عینی
eye witness
گواه عینی
eye witness
شاهد عینی
eye-witness
شاهد عینی
ocular witness
شاهد عینی
objectivism
عینی نگری
non fungible
مال عینی
individual duty
واجب عینی
eye witness
گواه عینی
eye witness
شاهد عینی
concrete thinking
تفکر عینی
concrete operations
عملیات عینی
concrete intelligence
هوش عینی
objectivity
عینی بودن
objective anxiety
اضطراب عینی
objective type
سنخ عینی
objective value
ارزش عینی
objective data
دادههای عینی
objective test
ازمون عینی
objective reality
واقعیت عینی
objective method
روش عینی
nescience
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
objective psychology
روانشناسی عینی نگر
lextalionis
قانون کیفر عینی
facsimiles
رونوشت عینی نمابرد
facsimile
رونوشت عینی نمابرد
tangible benefits
منافع مشهود فواید عینی
intangible
مال غیر عینی نا هویدا
eyewitnesses
شاهد عینی گواه خوددیده
eyewitness
شاهد عینی گواه خوددیده
eye-witnesses
شاهد عینی گواه خوددیده
backward chaining
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
special verdict
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
potential substitution
حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
observers
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
tangible assets
دارائیهای ثابت دارائیهای عینی
tangible costs
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
facsimiles
رونوشت عینی رونوشت
facsimile
رونوشت عینی رونوشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com