Dictiornary-Farsi | حقایق فرعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
probative	حقایق فرعی


Other Matches

You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] .	شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
subspecies	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
facts of life <idiom>	حقایق زندگی
res gestae	حقایق عینی
prim ry truths	حقایق اولیه یانخستین
a recital of all the facts	شمارشی از همه حقایق
ultimate truths	حقایق اولیه یا اصلی
bring some new facts to light <idiom>	کشف حقایق جدید
by pass	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
americana	اطلاعات و حقایق مربوط بامریکا
low dwon	حقایق امر اصل حقیقت
subreption	اختفای حقایق برای استفاده خود
There is more to it than meets the eye.	ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Please supply the facts relevant to the case.	لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
researches	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
research	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
intuitionism	عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionalism	عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
nescience	اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
backward chaining	روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
special verdict	رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
stbtitle	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
sublease	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
branch lines	خط فرعی
branch line	خط فرعی
tributary	فرعی
spillover effect	اثر فرعی
inferiors	فرعی
inferior	فرعی
by	فرعی
minor	فرعی
second class	فرعی
sub dam	سد فرعی
petty	فرعی
incidents	فرعی
incident	فرعی
adjunct	فرعی
adjuncts	فرعی
extrinsic	فرعی
subsidiaries	فرعی
derivative	فرعی
half deck	پل فرعی
derivatives	فرعی
lateral	فرعی
tributaries	فرعی
secondary	فرعی
adverse reaction	اثر فرعی
accessorial	فرعی
accessory	فرعی
by-effect	اثر فرعی
subsidiary	فرعی
byeffect	اثر فرعی
fall-out [side effect]	اثر فرعی
ancillary	فرعی
subaltern	فرعی
succursal	فرعی
subalterns	فرعی
secondary effect	اثر فرعی
min	فرعی
incidental effect	اثر فرعی
incidentals	اقلام فرعی
by election	انتخابات فرعی
floor jack	اهرم فرعی
bye election	انتخابات فرعی
link road	راه فرعی
bayou	نهرکوچک یا فرعی
intercardinal headings	جهات فرعی
intercardinal points	جهات فرعی
minor elements	عناصر فرعی
minor constituent	عنصر فرعی
minor arts	هنرهای فرعی
blessed folder	مخزن فرعی
borrowed light	نورگیر فرعی
lay shaft	میله فرعی
bracteole	برگچه فرعی
by lane	کوچه فرعی
by pass	لوله فرعی
by pass	گذرگاه فرعی
cotype	نوعی فرعی
coproduct	محصول فرعی
consequent pole	قطب فرعی
colonnette	ستون فرعی
byroad	جاده فرعی
byname	اسم فرعی
subordinate clauses	جملهوارهی فرعی
by work	کار فرعی
by way	راه فرعی
by product material	فراورده فرعی
by product	نتیجه فرعی
extension telephone	تلفن فرعی
daughter chain	زنجیر فرعی
by product	محصول فرعی
derived unit	واحد فرعی
dog leg	شاخه فرعی
dixings	ارایشهای فرعی
diverticulum	جاده فرعی
derived units	احاد فرعی
by path	جاده فرعی
spur track	جاده فرعی
by product	فراورده فرعی
derived units	واحدهای فرعی
secondary unit	واحد فرعی
minor league	لیگ فرعی
extension	شماره فرعی
token money	پول فرعی
tine	شاخ فرعی
sugroup	دسته فرعی
substrate	شکل فرعی
substation	ایستگاه فرعی
suborder	راسته فرعی
submenu	منوی فرعی
subspace	فضای فرعی
subinterval	فاصله فرعی
subharmonic	هماهنگ فرعی
subgenus	تیره فرعی
subgenus	جنس فرعی
underplot	داستان فرعی
byway	راه فرعی
byways	راه فرعی
lay-shaft	میله فرعی
jamb-shaft	ستون فرعی
DIVERSION	راه فرعی
walk-on	بازیگر فرعی
subordinate clause	جملهوارهی فرعی
subsidiary company	شرکت فرعی
subfamily	تیره فرعی
subfamily	خانواده فرعی
side line occupations	مشاغل فرعی
side effects	اثرات فرعی
side dish	غذاهای فرعی
secondary stress	خستگی فرعی
secondary stairs	پلکان فرعی
secondary port	بندر فرعی
secondary markets	بازارهای فرعی
second fiddle	شخص فرعی
rootlet	ریشه فرعی
retort tar	قطران فرعی
radicle	فرعی نازک
quadrantal points	جهات فرعی
pseudocarp	میوه فرعی
subsidiary occupations	مشاغل فرعی
side show	نمایش فرعی
side show	موضوع فرعی
subdirectory	فهرست فرعی
subclass	شعبه فرعی
subclass	طبقه فرعی
subagency	نمایندگی فرعی
sub station	پست فرعی
sub sector	بخش فرعی
sub network	شبکه فرعی
sub contractor	پیمانکار فرعی
stop street	خیابان فرعی
slave station	ایستگاه فرعی
sideway	فرعی از پهلو
sidepiece	چیز فرعی
annexe	ساختمان فرعی
municipal road	راه فرعی
inset	نقشه فرعی
by-products	محصول فرعی
subcontracting	قرارداد فرعی
by-product	محصول فرعی
adjuncts	صفت فرعی
adjunct	صفت فرعی
subcontracts	قرارداد فرعی
subcontract	قرارداد فرعی
subcommittees	کمیسیون فرعی
subcommittees	کمیته فرعی
subcommittee	کمیسیون فرعی
subcontracted	قرارداد فرعی
subcommittee	کمیته فرعی
subsections	قسمت فرعی
subsection	قسمت فرعی
annexing	شعبه فرعی
subdivision	بخش فرعی
subdivisions	بخش فرعی
bypass	مسیر فرعی
annex	شعبه فرعی
annexes	شعبه فرعی
side-effects	اثر فرعی
side-effect	اثر فرعی
subsidiary	متمم فرعی
sidetracked	جاده فرعی
sidetrack	جاده فرعی
bypassed	مسیر فرعی
corollary	نتیجه فرعی
accessory	لوازم فرعی
accessory	دعوای فرعی
corollaries	نتیجه فرعی
overtone	صدای فرعی
side effect	اثر فرعی
bypassing	مسیر فرعی
overtones	صدای فرعی
bypasses	مسیر فرعی
subsidiaries	متمم فرعی
insets	نقشه فرعی
bypath	جاده فرعی