Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
base pay
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
Other Matches
hyper
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
regular salary
حقوق ثابت
pay grade
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
out of court settlement
توافق بدون محکمه
[حقوق]
fixed-gear bicycle
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
customs union
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
copyright
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
common low
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
controvrsism
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
benefit
مزایا
premiums
مزایا
premium
مزایا
allowances
مزایا
privileges
مزایا
benefiting
مزایا
benefits
مزایا
benefited
مزایا
allowance
مزایا
advantages
مزایا
best of both worlds
<idiom>
تمام مزایا
authorized allowance
مزایا مزایای قانونی
warehousing system
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
field allowance
فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
public international law
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
protective duty
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
authorized stoppage
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
phenomenal
خارق العاده
allowance
فوق العاده
nonpar
<adj.>
فوق العاده
allowances
فوق العاده
nonpar
<adj.>
خارق العاده
singular
خارق العاده
remarkably
فوق العاده
terrific
فوق العاده
precious
فوق العاده
supernatural
فوق العاده
phenomenally
فوق العاده
singular
فوق العاده
extraordinary
فوق العاده
transnormal
فوق العاده
rewards
فوق العاده
ripsnorting
فوق العاده
phenomenal
فوق العاده
rewarded
فوق العاده
reward
فوق العاده
rewardable
فوق العاده
weirder
خارق العاده
wondrous
<adj.>
فوق العاده
wonderful
<adj.>
فوق العاده
stupendous
<adj.>
فوق العاده
startling
<adj.>
فوق العاده
prodigious
<adj.>
فوق العاده
marvelous
[American]
<adj.>
فوق العاده
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
فوق العاده
astounding
<adj.>
فوق العاده
extra special
فوق العاده
weirdest
خارق العاده
out of the ordinary
فوق العاده
marvellous
[British]
<adj.>
فوق العاده
strenuous
فوق العاده
weird
خارق العاده
inestimable
فوق العاده
astonishing
<adj.>
فوق العاده
marvelous
[American]
<adj.>
خارق العاده
marvellous
[British]
<adj.>
خارق العاده
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
خارق العاده
astounding
<adj.>
خارق العاده
fantastic
خارق العاده
astonishing
<adj.>
خارق العاده
amazing
<adj.>
خارق العاده
admirable
<adj.>
خارق العاده
metaphsical
خارق العاده
fantastical
خارق العاده
phenomenally
خارق العاده
wondrous
<adj.>
خارق العاده
amazing
<adj.>
فوق العاده
wonderful
<adj.>
خارق العاده
stupendous
<adj.>
خارق العاده
startling
<adj.>
خارق العاده
prodigious
<adj.>
خارق العاده
admirable
<adj.>
فوق العاده
monstrous cruelly
بیرحمی فوق العاده
rarely beautiful
استثنائی یافوق العاده
ambasador extraordinary
سفیر فوق العاده
overactive
فوق العاده فعال
overrider
حق دلالی فوق العاده
envoy extraordiinary
فرستاده فوق العاده
rarely
بطور فوق العاده
extra-
فوق العاده اضافی
overhelming
زیاد فوق العاده
enormously
فوق العاده زیاد
wonderfully
عجیبانه فوق العاده
an outstanding time
مدت فوق العاده
unusually
بطور فوق العاده
extraordinarily
بطور فوق العاده
whizzbang
ممتاز خارق العاده
whizbang
ممتاز خارق العاده
extras
فوق العاده اضافی
invaluable
فوق العاده گرانبها
extra
فوق العاده اضافی
freezing
فوق العاده سرد
special session
نشست فوق العاده
extraordinary meeting
نشست فوق العاده
a terrific time
مدت فوق العاده
ice cold
فوق العاده سرد
wonderfully well
فوق العاده خوب
supersubtle
فوق العاده فریف
extremely high
فوق العاده زیاد
supersubtlety
فرافت فوق العاده
emergency
فوق العاده اضطراری
ripsnorter
چیز فوق العاده
breakneck
فوق العاده خطرناک
combat pay
فوق العاده رزمی
emergencies
فوق العاده اضطراری
extreme values
ارزشهای فوق العاده
combat pay
فوق العاده جنگی
ice-cold
فوق العاده سرد
jitters
عصبانیت فوق العاده
emergency loading
بارگذاری فوق العاده
envoy extraordiinary
نماینده فوق العاده
extra charge
هزینه فوق العاده
flight pay
فوق العاده پرواز
aviation pay
فوق العاده پرواز
emergency ration
جیره فوق العاده
fitting allowance
فوق العاده مناسب
thaumaturgic
خارق العاده سحر
supernaturally
بطور خارق العاده
supersensitive
فوق العاده حساس
emolument
حق الزحمه فوق العاده
special session
جلسه فوق العاده
emoluments
حق الزحمه فوق العاده
thaumaturgy
کار خارق العاده
extraordinary general meeting
مجمع عمومی فوق العاده
thaumaturgic
مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
it is unusually large
فوق العاده بزرگ است
allowance
فوق العاده و هزینهء سفر
allowances
فوق العاده و هزینهء سفر
costs an arm and a leg
<idiom>
[فوق العاده پرخرج یا گران]
She eats extraordinary quantities.
او
[زن]
مقدار فوق العاده ای را می خورد.
he is no grat shakes
انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
undercool
فوق العاده سرد کردن
unco
غیر عادی خارق العاده
ultrahigh frequency
فرکانس فوق العاده زیاد
forcemajeure
حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
set the world on fire
<idiom>
کاری فوق العاده انجام دادن
emergence
امر فوق العاده و غیره منتظره
hyperirritability
حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
monstrously
بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
supersensitive
ماسوره یا مین فوق العاده حساس
wonder worker
ادم خارق العاده و صاحب کرامت
emergency
امر فوق العاده و غیره منتظره
emergencies
امر فوق العاده و غیره منتظره
hyperphysical
خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
green thumb
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
hypersensitive
دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
superfluid
جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
worthy of remark
قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
tear jerking
نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
tearjerker
نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
daimon
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daemon
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
bat allowance
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com