English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (5 milliseconds)
English Persian
fact حقیقت
facts حقیقت
realities حقیقت
reality حقیقت
truth حقیقت
truths حقیقت
act حقیقت
acted حقیقت
Other Matches
pragmatism مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
in reality در حقیقت
admittedly <adv.> در حقیقت
yea در حقیقت
in truth در حقیقت
in sooth در حقیقت
to be sure <adv.> در حقیقت
indeed [admittedly] <adv.> در حقیقت
actually در حقیقت
verities صحت حقیقت
factual حقیقت امری
half truth حقیقت ناقص
erroneousness عدم حقیقت
approving truth حقیقت مسلم
hold up <idiom> اثبات حقیقت
verity صحت حقیقت
tell the truth حقیقت را گفتن
oversoul حقیقت مطلق
shoe is on the other foot <idiom> برخلاف حقیقت
To speak the truth. حقیقت را گفتن
verism حقیقت گرایی
truthless عاری از حقیقت
thing in itself حقیقت غایی
the face remains حقیقت همانست
the f.of the matter حقیقت امر
tao حقیقت طریقت
suppressio veri کتمان حقیقت
truthful <adj.> راست [با حقیقت]
factually حقیقت امری
understatements کتمان حقیقت
axiom حقیقت اشکار
matter of fact حقیقت امر
matter-of-fact حقیقت امر
understatement کتمان حقیقت
axioms حقیقت اشکار
unreality عدم حقیقت
reserve کتمان حقیقت
untruthful خلاف حقیقت
reserving کتمان حقیقت
reserves کتمان حقیقت
veritable قابل اثبات حقیقت
That's not so! این حقیقت ندارد!
truth drug داروی کشف حقیقت
veridical از روی حقیقت گویی
lowdown <idiom> لپ مطلب ،حقیقت موضوع
Nothing hurts like the truth. حقیقت تلخ است
The fact of the matter is. . . . . . . حقیقت امر اینست که ...
untruth خلاف حقیقت کذب
untruths خلاف حقیقت کذب
in the wrong <idiom> اشتباه ،درستی حقیقت
that is about the size of it حقیقت امراین است
in point of fact حقیقت امر اینست که
disabused از حقیقت اگاه کردن
understate حقیقت را افهار نکردن
understating حقیقت را افهار نکردن
understated حقیقت را افهار نکردن
disabuse از حقیقت اگاه کردن
understates حقیقت را افهار نکردن
principle حقیقت مبادی واصول
disabuses از حقیقت اگاه کردن
disabusing از حقیقت اگاه کردن
falsi crimen مخفی کردن حقیقت
realism مشرب اصالت واقعیت یا حقیقت
low dwon حقایق امر اصل حقیقت
smoke out <idiom> درمورد چیزی به حقیقت رسیدن
mincingly با احتیاط با فرو گذاری حقیقت
I know it for a fact. این یک حقیقت مسلم است
apodictic شامل یا مستلزم بیان حقیقت
apodeictic شامل یا مستلزم بیان حقیقت
axiom قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axioms قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
actions در حقیقت آن منو انتخاب میشود
action در حقیقت آن منو انتخاب میشود
He tried to conceal the facts. سعی داشت حقیقت را پنهان کند
to raise a dust اب راگل الودکردن حقیقت راپنهان کردن
like hell <idiom> با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
to thrash out the truth حقیقت امری را بزحمت وباازمایشهای پی درپی دریافتن
as a matter of fact حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
The truth was known to no one other than himself. هیچ کس به غیر از خود او [مرد] حقیقت را نمی دانست.
systematic theology بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
individualism اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
rationalism سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
pareto distribution در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
lool لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com