English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English Persian
verily حقیقتا واقعا
Other Matches
veritably حقیقتا
simply حقیقتا
indeed حقیقتا
your truly حقیقتا` صادقانه
of a verity واقعا
I Really need for u من واقعا
simply واقعا
veritably واقعا
realy واقعا
virtually واقعا"
essentially واقعا"
actually واقعا
really واقعا
really sick واقعا جالب
really wicked واقعا عالی
really sick واقعا عالی
in point of fact <idiom> براستی ،واقعا
really wicked واقعا جالب
quite سراسر واقعا
indeed واقعا هر اینه
bodily واقعا جسمانی
to be hot [for] واقعا مشتاق بودن [به]
to be dead keen [on] واقعا مشتاق بودن [به]
Thank you very much indeed. واقعا خیلی ممنون.
What impudence!what never !what cheek! واقعا" که خیلی رو می خواهد !
I'm really not responsible for it. <idiom> واقعا کاری از دست من برنمی آد.
That's just [really] outragous! این که واقعا مضخرف است!
You really are cheeky! واقعا" عجب رویی داری !
I'm really not responsible for it. <idiom> من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
This is a red rag for me. این من را واقعا عصبانی میکند.
matter of fact <idiom> چیزی واقعا درست باشه
That's just ridiculous! این که واقعا مسخره است! [طنز]
You're driving me mad! تو من را واقعا دیوانه می کنی! [اصطلاح روزمره]
I was devastated. <idiom> من را واقعا پریشان کرد. [اصطلاح روزمره]
to look like a million dollars [bucks] [American E] <idiom> واقعا محشر به نظر آمدن [اصطلاح روزمره]
That is all we needed!That caps ( beats ) all ! واقعا" همین یکی دیگه مانده بود !
You really ought to take better care of yourself. شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
You really look like a million bucks in that dress. در این لباس واقعا محشر به نظر می آیی.
specious بطورسطحی درست فاهرامنطقی ودرست ولی واقعا عکس ان
... however sometimes it just can't be helped. ... اما بعضی وقتها واقعا کاریش نمی شه کرد.
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
I'm still not quite sure how good you are. من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
show one's (true) colors <idiom> نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
ancillary equipment وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives. تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
quantum meruit هر قدر کارش واقعا" ارزش داشته باشد در دعوی کارگربر کارفرما
reputed owner در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com