Dictiornary-Farsi | حق اقامه دعوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 215 (11 milliseconds)

English	Persian
right of action	حق اقامه دعوی


Search result with all words

pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
bring a suit against a person	اقامه دعوی علیه کسی کردن
bring an action against someone	علیه کسی اقامه دعوی کردن
lodge a complaint against someone	علیه کسی اقامه دعوی کردن
bringing an action	اقامه دعوی
initiating proceedings	اقامه دعوی
demurrer	ایراد میکند که ادله ابرازی برای اقامه دعوی کافی نیست و بالنتیجه خود را به پاسخگویی دادخواست ملزم نمیداند
forclosure	سلب حق اقامه دعوی ممانعت
go to law	اقامه دعوی کردن دادخواهی کردن عارض شدن
judge advocate	اقامه کننده دعوی
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
use and occupation	عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
Other Matches

restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
induction	اقامه
inductions	اقامه
adductor	اقامه
erection	اقامه
production	اقامه
productions	اقامه
erections	اقامه
adduction	اقامه
put in	اقامه کردن
poses	اقامه کردن
bring	اقامه کردن
bringing	اقامه کردن
brings	اقامه کردن
prefer	اقامه کردن
allege	اقامه کردن
alleging	اقامه کردن
raise	اقامه کردن
raises	اقامه کردن
alleges	اقامه کردن
pose	اقامه کردن
posed	اقامه کردن
posing	اقامه کردن
adduee	اقامه کردن
prefers	اقامه کردن
advancing	اقامه کردن
advances	اقامه کردن
advance	اقامه کردن
preferring	اقامه کردن
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
cross action	علیه وی اقامه کند
pretending	دروغی اقامه کردن
pretend	دروغی اقامه کردن
producing	اقامه ارائه کردن
call to prayer	اقامه قبل از نماز
pretends	دروغی اقامه کردن
account	دلیل موجه اقامه کردن
non claim	فروگذاری از اقامه دعوادرمدت قانونی
produced	اقامه کردن ارائه دادن سند
produce	اقامه کردن ارائه دادن سند
demonstratively	با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
produces	اقامه کردن ارائه دادن سند
inductility	عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
interplead	پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
pretensions	دعوی
strife	دعوی
quarrel	دعوی
lawsuits	دعوی
quarrelled	دعوی
profession	دعوی
pretension	دعوی
quarreled	دعوی
quarrels	دعوی
quarrelling	دعوی
quarreling	دعوی
case	دعوی
claiming	دعوی
suit at law	دعوی
claims	دعوی
professions	دعوی
cases	دعوی
claimed	دعوی
lawsuit	دعوی
claim	دعوی
plead	در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleaded	در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleads	در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
vexatious action	دعوی ایذائی
the litigants	طرفین دعوی
acquittance	ترک دعوی
substituted service	اوراق دعوی
subject of debate	موضوع دعوی
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
opponents	طرف دعوی
waiving a claim	اسقاط دعوی
withdrawal of a case	استرداد دعوی
quarrel	دعوی کردن
acquittance	سندترک دعوی
lis mota	شروع دعوی
hearings	استماع دعوی
hearing	استماع دعوی
litigant	طرف دعوی
opponent	طرف دعوی
set up claim to	دعوی کردن
admissible case	دعوی مسموع
proceeding for damage	دعوی خسارت
prime impression	دعوی ابتدایی
prime impression	دعوی بدوی
post litem motam	پس از طرح دعوی
desistement	انصراف از دعوی
desistement	ترک دعوی
possessory action	دعوی مالکیت
personal action	دعوی شخصی
personal action	دعوی منقول
parties to a dispute	اصحاب دعوی
hypothetical case	دعوی فرضی
parties of dispute	اصحاب دعوی
object of claim	خواسته دعوی
nullity proceeding	دعوی بطلان
jactation	دعوی دروغ
mertis of the case	ماهیت دعوی
party to a suit	طرف دعوی
cross action	دعوی متقابل
set off	دعوی متقابل
s.c	همان دعوی
ancillary suit	دعوی طاری
retraxit	استرداد دعوی
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
relinquishment of a claim	ترک دعوی
quitclaim	ترک دعوی
cause of claim	منشاء دعوی
civil action	دعوی مدنی
claim for restitution	دعوی استرداد
counter claim	دعوی متقابل
counterclaim	دعوی متقابل
criminal action	دعوی جزایی
jactitation	دعوی دروغ
cases	دعوی مرافعه
sued	دعوی کردن
suing	دعوی کردن
quarreled	دعوی کردن
quarreling	دعوی کردن
suits	خواستگاری دعوی
quarrelled	دعوی کردن
quarrelling	دعوی کردن
quarrels	دعوی کردن
sues	دعوی کردن
sue	دعوی کردن
pleas	پاسخ دعوی
plea	پاسخ دعوی
case	دعوی مورد
case	دعوی مرافعه
issued	موضوع دعوی
issues	موضوع دعوی
disclaimers	ترک دعوی
disclaimer	ترک دعوی
cases	دعوی مورد
litigation	ترافع دعوی
litigation	دعوی قضایی
suited	خواستگاری دعوی
parties	اصحاب دعوی
pretensions	دعوی خودفروشی
pretension	دعوی خودفروشی
litigants	اصحاب دعوی
claimants	اصحاب دعوی
issue	موضوع دعوی
suit	خواستگاری دعوی
subduct	ترک دعوی کردن
seduction	دعوی فریب و اغوا
parties	متداعیین اطراف دعوی
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
litigating	طرح دعوی کردن
traverse	تکذیب کردن دعوی
quarrel	دعوی کردن منازعه
relinquishes	ترک دعوی کردن
relinquished	ترک دعوی کردن
relinquish	ترک دعوی کردن
litigable	قابل طرح دعوی
traversed	تکذیب کردن دعوی
lose the case	محکوم شدن در دعوی
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
sounding in damages	دعوی خسارت مستدل
traverses	تکذیب کردن دعوی
replevin	دعوی اعاده مالکیت
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
bills	گزارش جریان دعوی
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
pleas in bar	مدافعات مسقط دعوی
real action	دعوی غیر منقول
quitclaim	سند ترک دعوی
bill	گزارش جریان دعوی
querela	دعوی مطروح در محکمه
secta	ادله خواهان دعوی
security for costs	تامین هزینه دعوی
prima facie case	دعوی قابل طرح
prima facie case	دعوی قابل استماع
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
quarreled	دعوی کردن منازعه
traversing	تکذیب کردن دعوی
disclaimed	ترک دعوی کردن
action in personam	دعوی بر علیه شخص
quarrelling	دعوی کردن منازعه
disclaims	ترک دعوی کردن
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
litigate	طرح دعوی کردن
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
disclaim	ترک دعوی کردن
quarrels	دعوی کردن منازعه
disclaiming	ترک دعوی کردن
quarrelled	دعوی کردن منازعه
litigates	طرح دعوی کردن
disaffirm	ترک دعوی کردن
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
quarreling	دعوی کردن منازعه
litigated	طرح دعوی کردن