Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
advowson
حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
Other Matches
exofficio
از لحاظ تصدی مقام و غیره
pastorate
مقام شبانی کلیسا
deanship
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
subrogate
قائم مقام تعیین کردن
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
ampullae niche
[طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
ara
محراب کلیسا
[در خانه های شخصی برای توسل به خدا]
ark
[نوعی قفسه برای آویزان کردن پوشاک کشیشان در کلیسا]
exonarthex
[هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
ambitus
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
prebendary
دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
place setting
برای یک نفر مقام پشت میز
place settings
برای یک نفر مقام پشت میز
power struggle
مبارزه برای صاحب مقام شدن
fence off
کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
back wardation
تعیین اجل برای بایع
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
call a metting
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
metronome
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronomes
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
sexualize
جنس برای چیزی تعیین کردن
short line
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
elder
ارشد کلیسا شیخ کلیسا
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
playoffs
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
playoff
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
nominating
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
bibliotics
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
service time window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
nominate
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
photo finish
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
command heading
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
constructive placement
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
cone penetrometer
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
limits
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
pibal
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
winter book
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
collusion
برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
center
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
lag
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
break up value
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
tan alt
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
fair trade laws
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
alphaphotographic
آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
carring over
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
observer
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
commissioning
تصدی
commission
تصدی
commissions
تصدی
ventures
تصدی
tenure of office
تصدی
tenure
حق تصدی
tenure
تصدی
ventured
تصدی
take over in charge
تصدی
inning
تصدی
venturing
تصدی
undertaking
تصدی
incumbency
تصدی
charge
تصدی
charges
تصدی
venture
تصدی
during his tenure of office
درمدت تصدی او
during his incumbency
دردوره تصدی او
termtime
دوره تصدی
innings
دوره تصدی
period of office
دوره تصدی
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
decca
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
movement credit
وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
non serverign acts
اعمال تصدی دولت
ferriage
تصدی کشتی گذاره
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
curatorship
تصدی کتابخانه وموزه ومانندان
confidential
است نه اعمال تصدی موجودباشد
timing disc
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
tasking
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
bears
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
advowee
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
totaliarian state
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
located
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
embassage
مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
churchgoer
کلیسا رو
bethel
کلیسا
stair towers turrets
کلیسا
churches
کلیسا
church
کلیسا
churchgoers
کلیسا رو
kirk
کلیسا
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
churchly
مربوط به کلیسا
god's acre
محوطه کلیسا
chancel
محراب کلیسا
sexton
خادم کلیسا
chapelry
حوزه کلیسا
crowde
سرداب کلیسا
crowd
سرداب کلیسا
double church
کلیسا دو طبقه
territoriality
کلیسا سالاری
croude
سرداب کلیسا
territorialism
کلیسا سالاری
croud
سرداب کلیسا
Ecclesilogy
کلیسا شناسی
sextons
خادم کلیسا
steeples
مناره کلیسا
churchyards
حیاط کلیسا
ecclesiastical
منسوب به کلیسا
churchman
نگهبان کلیسا
kirkman
عضو کلیسا
undercroft
اتاق کلیسا
churchyard
حصار کلیسا
presbyter
شیخ کلیسا
ambulacrum
صحن کلیسا
kirk
به کلیسا رفتن
churchyards
حصار کلیسا
tympan
جبهه کلیسا
steeples
برج کلیسا
crypt
سرداب کلیسا
crypts
سرداب کلیسا
steeple
برج کلیسا
steeple
مناره کلیسا
tympanum
جبهه کلیسا
churchyard
حیاط کلیسا
tympanon
جبهه کلیسا
churchmen
نگهبان کلیسا
lay reader
قاری کلیسا
ostiary
دربان کلیسا
congregations
حضاردر کلیسا
naves
رواق کلیسا
nave
رواق کلیسا
blind storey
تریبون کلیسا
transepts
جناح کلیسا
transepts
بازویی کلیسا
transept
جناح کلیسا
camarin
معبد در کلیسا
transept
بازویی کلیسا
facing the church
روبروی کلیسا
nave portal
مدخل کلیسا
congregation
حضاردر کلیسا
spires
تاجک مخروطی کلیسا
campanile
محل ناقوس کلیسا
church warden
متصدی دارایی کلیسا
campanile
برج کلیسا منار
pastorium
مقر شبان کلیسا
parvis
حیاط یا دیوارجلو کلیسا
parament
تزئینات اویختنی کلیسا
almonry
صدقه خانه کلیسا
lay clerk
سرود خوان کلیسا
narthex
ایوان غربی کلیسا
spire
تاجک مخروطی کلیسا
chanter
سرود خوان کلیسا
bans
اعلان ازدواج در کلیسا
crossing tower
برج تقاطع در کلیسا
banning
اعلان ازدواج در کلیسا
ban
اعلان ازدواج در کلیسا
narthex
هشتی ورودی کلیسا
belfry
برج ناقوس کلیسا
tazza
سنگاب بزرگ کلیسا
chancel-rail
دیواره مشبک
[کلیسا]
chancelor
جداره مشبک
[کلیسا]
belfries
برج ناقوس کلیسا
cross-aisle
[گوشواره عرضی کلیسا]
shepherdesses
شبان کلیسا که زن باشد
presbyter
کشیش سرپرست کلیسا
Dean
رئیس کلیسا یادانشکده
altar-table
میز مقدس در کلیسا
ante-church
پیش ناو کلیسا
epi
[مناره مخروطی کلیسا]
aumbry
[تورفتگی در دیوار کلیسا]
chancel-rail
نرده مشبک
[کلیسا]
Deans
رئیس کلیسا یادانشکده
shepherdess
شبان کلیسا که زن باشد
cathedra
[صندلی اسقف در کلیسا]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com