Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 181 (9 milliseconds)
English	Persian
overrider	حق دلالی فوق العاده
Other Matches
field allowance	فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
brokerage fee	حق دلالی
factorship	دلالی
broking	دلالی
brokerage	حق دلالی
mediation	دلالی
commission	حق دلالی
commission	دلالی
brokage	حق دلالی
commissions	دلالی
commissions	حق دلالی
commissioning	دلالی
commissioning	حق دلالی
brokerage	دلالی
factorage	دلالی
jobs	دلالی کردن
overrider	حق دلالی زیاد
job	دلالی کردن
agiotage	دلالی برات
brokerage	پول دلالی
procuance	جاکشی دلالی محبت
procuration	جاکشی دلالی محبت
stockbroking	دلالی بورس واوراق بهادار
stockbrokerage	دلالی بورس واوراق بهادار
procuration fee	حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
prodigious <adj.>	خارق العاده
astonishing <adj.>	خارق العاده
extra special	فوق العاده
marvelous [American] <adj.>	خارق العاده
marvellous [British] <adj.>	خارق العاده
admirable <adj.>	خارق العاده
amazing <adj.>	خارق العاده
astounding <adj.>	خارق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	خارق العاده
nonpar <adj.>	خارق العاده
nonpar <adj.>	فوق العاده
ripsnorting	فوق العاده
rewardable	فوق العاده
metaphsical	خارق العاده
out of the ordinary	فوق العاده
transnormal	فوق العاده
startling <adj.>	خارق العاده
fantastical	خارق العاده
wondrous <adj.>	فوق العاده
strenuous	فوق العاده
weird	خارق العاده
weirder	خارق العاده
weirdest	خارق العاده
wonderful <adj.>	فوق العاده
stupendous <adj.>	فوق العاده
allowance	فوق العاده
inestimable	فوق العاده
startling <adj.>	فوق العاده
stupendous <adj.>	خارق العاده
remarkably	فوق العاده
marvellous [British] <adj.>	فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	فوق العاده
astounding <adj.>	فوق العاده
extraordinary	فوق العاده
phenomenal	فوق العاده
phenomenal	خارق العاده
phenomenally	فوق العاده
phenomenally	خارق العاده
fantastic	خارق العاده
astonishing <adj.>	فوق العاده
amazing <adj.>	فوق العاده
admirable <adj.>	فوق العاده
wondrous <adj.>	خارق العاده
wonderful <adj.>	خارق العاده
terrific	فوق العاده
prodigious <adj.>	فوق العاده
allowances	فوق العاده
marvelous [American] <adj.>	فوق العاده
singular	فوق العاده
singular	خارق العاده
reward	فوق العاده
rewarded	فوق العاده
rewards	فوق العاده
supernatural	فوق العاده
precious	فوق العاده
special session	نشست فوق العاده
wonderfully well	فوق العاده خوب
extraordinary meeting	نشست فوق العاده
a terrific time	مدت فوق العاده
an outstanding time	مدت فوق العاده
emolument	حق الزحمه فوق العاده
whizzbang	ممتاز خارق العاده
fitting allowance	فوق العاده مناسب
combat pay	فوق العاده جنگی
overhelming	زیاد فوق العاده
rarely beautiful	استثنائی یافوق العاده
ripsnorter	چیز فوق العاده
special session	جلسه فوق العاده
aviation pay	فوق العاده پرواز
ambasador extraordinary	سفیر فوق العاده
supernaturally	بطور خارق العاده
supersensitive	فوق العاده حساس
emergency loading	بارگذاری فوق العاده
overactive	فوق العاده فعال
flight pay	فوق العاده پرواز
extreme values	ارزشهای فوق العاده
extra charge	هزینه فوق العاده
envoy extraordiinary	نماینده فوق العاده
combat pay	فوق العاده رزمی
monstrous cruelly	بیرحمی فوق العاده
envoy extraordiinary	فرستاده فوق العاده
extremely high	فوق العاده زیاد
emergency ration	جیره فوق العاده
rarely	بطور فوق العاده
supersubtle	فوق العاده فریف
supersubtlety	فرافت فوق العاده
jitters	عصبانیت فوق العاده
breakneck	فوق العاده خطرناک
ice-cold	فوق العاده سرد
ice cold	فوق العاده سرد
emergency	فوق العاده اضطراری
emergencies	فوق العاده اضطراری
invaluable	فوق العاده گرانبها
whizbang	ممتاز خارق العاده
freezing	فوق العاده سرد
enormously	فوق العاده زیاد
extra	فوق العاده اضافی
wonderfully	عجیبانه فوق العاده
unusually	بطور فوق العاده
extraordinarily	بطور فوق العاده
extras	فوق العاده اضافی
extra-	فوق العاده اضافی
thaumaturgic	خارق العاده سحر
thaumaturgy	کار خارق العاده
emoluments	حق الزحمه فوق العاده
extraordinary general meeting	مجمع عمومی فوق العاده
She eats extraordinary quantities.	او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد.
allowances	فوق العاده و هزینهء سفر
allowance	فوق العاده و هزینهء سفر
costs an arm and a leg <idiom>	[فوق العاده پرخرج یا گران]
forcemajeure	حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
thaumaturgic	مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
ultrahigh frequency	فرکانس فوق العاده زیاد
unco	غیر عادی خارق العاده
it is unusually large	فوق العاده بزرگ است
he is no grat shakes	انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
undercool	فوق العاده سرد کردن
emergency	امر فوق العاده و غیره منتظره
emergencies	امر فوق العاده و غیره منتظره
wonder worker	ادم خارق العاده و صاحب کرامت
set the world on fire <idiom>	کاری فوق العاده انجام دادن
emergence	امر فوق العاده و غیره منتظره
supersensitive	ماسوره یا مین فوق العاده حساس
monstrously	بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
hyperirritability	حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
hyperphysical	خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
hypersensitive	دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
base pay	حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
green thumb	استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
superfluid	جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
tearjerker	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
daemon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daimon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
tear jerking	نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
worthy of remark	قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
Ditterling	[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
bat money	فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat allowance	فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
thaumaturge	کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
middleman	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen	دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
k ration	بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
supertropical bleach	نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
drastic times call for drastic measures <idiom>	[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
hyper-	پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper	پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
overtime	وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
demons	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demon	خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
allowance	جیره دادن فوق العاده دادن
emergency loading	بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
allowances	جیره دادن فوق العاده دادن
travel allowance	فوق العاده سفر هزینه سفر
compensatory time	ساعاتی از کار رسمی که به عنوان جبران کار فوق العاده از کار کارگر حذف و به اومرخصی داده میشود
supereminent	برجسته فوق العاده برجسته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com