English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (1 milliseconds)
English Persian
enfranchize حق رای در انتخابات
Search result with all words
election انتخابات
campaigner سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
campaigners سرباز کهنه کار نامزد انتخابات
elections انتخابات
suffrage حق رای وشرکت در انتخابات رای
put up برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
put-up برای انتخابات نامزد کردن سازش کردن
sheriff نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriffs نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
by-election انتخابات میان دورهای
by-elections انتخابات میان دورهای
general elections انتخابات عمومی
general election انتخابات عمومی
pollster نافر انتخابات
pollsters نافر انتخابات
by election انتخابات فرعی
bye election انتخابات فرعی
canvasser پروپاکاندچی انتخابات و غیره رای جمع کن
disfranchisement محروم سازی یا محرومیت ازحق انتخابات
election supervisor council انجمن نظارت بر انتخابات
election supervisory council انجمن نظارت بر انتخابات
genral election انتخابات عمومی برای مجلس
law of election قانون انتخابات
occupation franchise حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
proportional representation انتخابات نسبی
returning officer سرپرست انتخابات برزن
returning officers سرپرست انتخابات برزن
ballot rigging تقلبدر انتخابات
Rigged elections ? انتخابات فرمایشی
Rigged elections . انتخابات قلابی
election of the committee انتخابات هیات رئیسه
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com