Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
English
Persian
incumbrance
حق رهن یا حبس نسبیت به مال غیر منقول
Other Matches
moveable by destination
منقول در حکم غیر منقول
ratio
نسبیت
relativism
نسبیت
ratios
نسبیت
relativity
نسبیت
ethical relativism
نسبیت اخلاقی
general relativity
نسبیت عمومی
relativism
نسبیت گرایی
relativism
اعتقاد به نسبیت
relativity principle
اصل نسبیت
relativity principles
اصول نسبیت
special relativity
نسبیت خصوصی
theory of relativity
نظریه نسبیت
special theory of relativity
نظریه نسبیت خصوصی
general theory of relativity
نظریه نسبیت عمومی
personal
منقول
condequent
منقول
movableness
منقول نابرجا
movable property
مال منقول
movables
مال منقول
moveable property
مال منقول
narrated consensus
اجماع منقول
personal action
دعوی منقول
personal chattels
دارایی منقول
personal state
دارایی منقول
to carry forward
منقول ساختن
to carry over
منقول ساختن
moveable property
دارائی منقول
movable
دارائی منقول
immovable
غیر منقول
carry forward
منقول ساختن
carry forward
مبلغ منقول
chattel
دارائی منقول
personal
منقول خصوصی
chattel
اموال منقول
real property
دارایی غیر منقول
personal property
دارایی شخصی منقول
good
مال منقول محموله
personal chattels
دارایی شخصی منقول
immovable
دارایی غیر منقول
brought forward
منقول ازصفحه پیش
immovable property
مال غیر منقول
fixed property
اموال غیر منقول
goods and chattels
اموال و دارائیهای منقول
irreplaceable
غیر منقول بی عوض
hereditaments
دارایی غیر منقول
immovableness
غیر منقول دادن
real action
دعوی غیر منقول
heritage
ماترک ترکه غیر منقول
realty
دارایی غیر منقول ملک
immovable by nature
مال غیر منقول ذاتی
chattel
مال منقول دارایی شخصی
jus mariti
حق مرد نسبت به دارایی منقول زنش
real action
دعوی راجع به اموال غیر منقول
cadastre
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
conveyancing
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
real representative
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
tenant in fee simple
متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
tail
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tailed
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tails
واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
reversion
هبه کردن مال غیر منقول بخ کسی به شرط حدوث امری در خارج یا گذشتن مدت معین هبه مشروط
tenant by curtesy
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com