Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English
Persian
his right of ownership lapsed
حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
Other Matches
prior possession
تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
denationalization
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
joint ownership
اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
separation of ownership and control
جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
proprietorship
مالکیت
right of ownership
حق مالکیت
proprietorial right
حق مالکیت
dominium
مالکیت
support
حق مالکیت
ownership right
حق مالکیت
ownership
حق مالکیت
acquisition
مالکیت
acquisitions
مالکیت
ownership
مالکیت
possession
مالکیت
dominion
حق مالکیت
propritorship
مالکیت
possessory title
سمت مالکیت
property rights
حقوق مالکیت
praivate ownership
مالکیت خصوصی
possessory right
حق تصرف یا مالکیت
private property
مالکیت خصوصی
private ownership
مالکیت خصوصی
personal ownership
مالکیت شخصی
expropriation
سلب مالکیت
individual ownership
مالکیت فردی
possessory action
دعوی مالکیت
joint ownership
مالکیت مشترک
joint ownership
مالکیت مشاع
possessory title
عنوان مالکیت
joint ownership
مالکیت اشتراکی
literary property
حق مالکیت ادبی
muniment of title
دلیل مالکیت
ownership and management
مالکیت و مدیریت
title deeds
سند مالکیت
title deed
قباله مالکیت
title of territory
مالکیت اقلیم
villeinage
مالکیت رعیت
gen
حالت مالکیت
get hold of (something)
<idiom>
به مالکیت رسیدن
public ownership
مالکیت دولتی
public domain
مالکیت دولتی
title deed
سند مالکیت
title deed
اسناد مالکیت
state ownership
مالکیت دولتی
public ownership
مالکیت عمومی
public ownership
مالکیت دولتی
qualified property
مالکیت محدود
retention of title
حفظ مالکیت
retention of title
ضبط مالکیت
root of title
منشاء مالکیت
seisin
مالکیت اراضی
slaveholding
مالکیت برده
special property
مالکیت خاص
state enterprise
مالکیت دولتی
ascription
تصدیق مالکیت
document of title
سند مالکیت
reconversion
اعاده مالکیت
dispossession
سلب مالکیت
asset ownership
مالکیت دارائی
collective ownership
مالکیت مشاع
collective ownership
مالکیت جمعی
alienation
انتقال مالکیت
confusion
مالکیت ما فی الذمه
condominiums
مالکیت مشترک
title
مستند مالکیت
estate in common
مالکیت مشاع
titles
مستند مالکیت
condominium
مالکیت مشترک
documents of title
سند مالکیت
accession
شرکت در مالکیت
share certificate
گواهی مالکیت سهام
passing the ownership
مالکیت مافی الذمه
estate in common
اشتراک در مالکیت زمین
expropriating
سلب مالکیت کردن از
possession by title of ownership
تصرف به عنوان مالکیت
possessory action
دعوی اعاده مالکیت
beneficial ownership
مالکیت به نسبت منافع
prescriptive right
حق مالکیت از طریق مرورزمان
prescriptive right or title
حق مالکیت از راه مرورزمان
mere right
حق مالکیت بدون تصرف
replevin
دعوی اعاده مالکیت
entitled to owver ship
دارای حق مالکیت است
collectivity
مالکیت اشتراکی جمع
white elephant
<idiom>
ثروت یا مالکیت بیفایده
title-holders
صاحب سند مالکیت
title-holder
صاحب سند مالکیت
title of territory
مالکیت قلمرو کشور
repossess
مالکیت مجدد یافتن
repossessed
مالکیت مجدد یافتن
repossessing
مالکیت مجدد یافتن
expropriate
سلب مالکیت کردن از
expropriated
سلب مالکیت کردن از
expropriates
سلب مالکیت کردن از
socialism
مالکیت اجتماعی ابزار تولید
put in a claim for something
مدعی مالکیت چیزی شدن
disowns
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
tenancy
مدت اجاره مالکیت موقت
tenancies
مدت اجاره مالکیت موقت
to put in possession
مالکیت دادن متصدی کردن
disowning
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disown
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
disowned
مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
freehold
مالکیت مطلق ملک موروثی
disorintate
مالکیت چیزی راانکار کردن
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
titleholder
صاحب سند مالکیت دارای عنوان
hold down
نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
p is nine points of the law
تصرف شرط عمده مالکیت است
hold down
برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
freeboard
حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
shares
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
alienability
قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
chose in action
حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
shared
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
share
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
eminent domain
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
estate in fee
مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
shifting use
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
apostrophe
در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
apostrophes
در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
property in action
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
prescription
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
executed contract
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
escheat
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
communism
کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
capital stock
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
tenancy in common
حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
fee tail
تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
communications stallite corporation
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
root of title
منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
he forefeited his right
حق او ساقط شد
lapsed
ساقط
miscarried
جنین ساقط
casuing to lapse
ساقط کننده
lapsed ppa
ساقط شده
lapse vi
ساقط شدن
lapsible
ساقط شدنی
abortive foatus
جنین ساقط
an incident ray
پرتو ساقط
an incident ray
شعاع ساقط
it is no longer valid
از درجه اعتبار ساقط است
void
از درجه اعتبار ساقط کردن
tolled
حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
lapses
سلب سلب یا ساقط یا زایل شدن
lapse
سلب سلب یا ساقط یا زایل شدن
lapsable
سلب شدنی ساقط شدنی برگشتنی
lapsing
سلب سلب یا ساقط یا زایل شدن
lapsible a
ساقط شدنی باطل شدنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com