Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English
Persian
power of reservation
حق نگهداری وذخیره کردن
Other Matches
waveform
تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
corrective maintenance
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
to maintain a road
نگهداری کردن
keeps
نگهداری کردن
manage
نگهداری کردن
conserves
نگهداری کردن
maintain
نگهداری کردن
maintrain
نگهداری کردن
keep
نگهداری کردن
conserved
نگهداری کردن
to take keep
نگهداری کردن
safeguards
نگهداری کردن
to maintain one's family
نگهداری کردن
safeguarding
نگهداری کردن
safeguarded
نگهداری کردن
conserve
نگهداری کردن
safeguard
نگهداری کردن
upkeep
نگهداری کردن
maintained
نگهداری کردن
tends
نگهداری کردن از
tending
نگهداری کردن از
tended
نگهداری کردن از
conserving
نگهداری کردن
maintains
نگهداری کردن
tend
نگهداری کردن از
maintain
نگهداری کردن
support
نگهداری کردن
mewing
دراصطبل نگهداری کردن
mewed
دراصطبل نگهداری کردن
mew
دراصطبل نگهداری کردن
bestride
نگهداری ودفاع کردن از
support
تایید کردن نگهداری
to bear up
نا امیدنشدن نگهداری کردن
patronises
نگهداری کردن مشتری شدن
patronised
نگهداری کردن مشتری شدن
to have custody of
نگهداری یا امانت داری کردن از
patronized
نگهداری کردن مشتری شدن
to safeguard
[against]
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
hold at disposal
در اختیار دیگری نگهداری کردن
patronize
نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes
نگهداری کردن مشتری شدن
carry over
<idiom>
برای بعد نگهداری کردن
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
cryptocustodian
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
protecting
نیکداشت کردن نگهداری کردن
protect
نیکداشت کردن نگهداری کردن
minds
نگهداری کردن رسیدگی کردن به
minding
نگهداری کردن رسیدگی کردن به
protects
نیکداشت کردن نگهداری کردن
wards
نگهداری کردن توجه کردن
ward
نگهداری کردن توجه کردن
mind
نگهداری کردن رسیدگی کردن به
streaming tape drive
دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
deletion
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
retinues
نگهداری
safe keeping
نگهداری
safe guard
نگهداری
protection
نگهداری
keeping
نگهداری
guardianship
نگهداری
landing, storage, delivery
نگهداری
maintenance
نگهداری
sustenance
نگهداری
preservation
نگهداری
custody
نگهداری
holding
نگهداری
retention
نگهداری
retinue
نگهداری
storage
نگهداری
detentions
نگهداری
detention
نگهداری
detainer
نگهداری
guarding subsidy
حق نگهداری
sustentation
نگهداری
internment
نگهداری
sustention
نگهداری
conservation
نگهداری
upkeep
نگهداری
maturing
نگهداری بتن
maintenance cost
ارزش نگهداری
program maintenance
نگهداری برنامه
maintenance cost
هزینه نگهداری
maintenance status
وضعیت نگهداری
preventive maintenance
نگهداری پیشگیری
keep track of
<idiom>
نگهداری یاداشت
maintenance functions
کارکردهای نگهداری
maintenance period
دوره نگهداری
preventive maintenance
نگهداری پیشگیرانه
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
care
نگهداری موافبت
preventive maintenance
نگهداری حفافتی
depot maintenance
نگهداری امادگاهی
depot maintenance
نگهداری دپویی
warehousing
نگهداری در انبار
LSD
نگهداری تحویل
energy preservation
نگهداری انرژی
record keeping
نگهداری سوابق
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
cares
نگهداری موافبت
cared
نگهداری موافبت
organizational maintenance
نگهداری سازمانی
retentivity
قدرت نگهداری
hold
ایست نگهداری
holding time
زمان نگهداری
the keeping of a festival
نگهداری عید
tenability
قابلیت نگهداری
restraints
نگهداری خودداری
restraint
نگهداری خودداری
field capacity
فرفیت نگهداری
field maintenance
نگهداری صحرایی
field maintenance
نگهداری در صحرا
maintenance
نگهداری و تعمیر
category
طبقه نگهداری
holds
ایست نگهداری
holding capacity
فرفیت نگهداری
maintenance
تعمیر و نگهداری
interludes
نگهداری مقدماتی
account
نگهداری حسابها
interlude
نگهداری مقدماتی
granfather file
نگهداری می شوند
categories of maintenance
انواع نگهداری
categories of maintenance
طبقات نگهداری
care of supplies
نگهداری اماد
holding costs
مخارج نگهداری
levels of maintenance
ردههای نگهداری
tenure
نگهداری اشغال
software maintenance
نگهداری نرم افزار
remote servicing
نگهداری از راه دور
depositery
محل نگهداری سپرده
membrane curing
نگهداری غشایی بتن
hold something back
<idiom>
نگهداری اطلاعات از کسی
moist curing
نگهداری مرطوب بتن
keep time
<idiom>
نگهداری میزان و وزن
upkeep
هزینه نگهداری وتعمیر
upkeep
هزینه نگهداری و تعمیر
system maintenance
تامین و نگهداری سیستم
remote maintenance
نگهداری از راه دور
gurantee period
دوره نگهداری تاسیسات
baby farm
محل نگهداری کودکان
management
اجرا و نگهداری شبکه
managements
اجرا و نگهداری شبکه
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
maintenance work
کار تعمیر و نگهداری
maintenance
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
gasholders
محل نگهداری بنزین
gasholder
محل نگهداری بنزین
schedule maintenance
نگهداری زمانبندی شده
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
entertainable
قابل پذیرائی و یا نگهداری
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
poor law
قانون نگهداری از تهیدستان
stair rod
گیره فرش
[از این گیره های برنزی جهت نگهداری فرش های کناره در پله ها و یا آویزان کردن فرش استفاده می کنند.]
administrators
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
customer
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
remote servicing
تعمیر و نگهداری از راه دور
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
administrator
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
accountable supply distribution activity
سازمان نگهداری سوابق امادی
remote maintenance
تعمیر و نگهداری از راه دور
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
customers
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
preventive
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
stickboy
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
bee-keeper
متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers
متصدی نگهداری از زنبور عسل
columbarium
جای نگهداری خاکستر مردگان
serviced
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
confessio
[محل نگهداری جسد شهید]
service
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
administrative crypto account
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
fit call
رده یکم تعمیر و نگهداری
lay up
<idiom>
گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
threes
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
for keeps
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
maintenance float
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
spoin bank
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
apicultural
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
maintenance calibration
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
magazine area
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
cost of maintenance
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
gross negligence
تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
sacrist
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
white paternoster
دعای نگهداری ازشر روح پلید
bone-house
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
bonded store
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
hand-held
آنچه قابل نگهداری در دست است
file maintenaee
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
conservancy
نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
three
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
reliquary
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquaries
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
cycle stock
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
vivary
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
DBA
ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com