English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
infinite حلقهای که خروج ندارد.
Other Matches
loop حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loops حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
looped حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
spanning tree روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
he is second to none دومی ندارد بالادست ندارد
areolar حلقهای
gyrating حلقهای
armillary حلقهای
gyrates حلقهای
cricoid حلقهای
gyrated حلقهای
gyrate حلقهای
annular حلقهای
ring cartilage حلقهای
ring tailed دم حلقهای
parrel طناب حلقهای
closed chain زنجیر حلقهای
tricyclic drugs داروهای سه حلقهای
quasi cyclic شبه حلقهای
metamerism تشکیل حلقهای
bicyclo compound ترکیب دو حلقهای
ring structure ساختار حلقهای
ring network شبکه حلقهای
ring counter شمارنده حلقهای
cyclic admittance گذرایی حلقهای
bicyclic compound ترکیب دو حلقهای
loop antenna انتن حلقهای
girdles حلقهای بریدن
cyclic impedance ناگذرایی حلقهای
cyclic compound ترکیب حلقهای
girdling حلقهای بریدن
cyc;ization حلقهای شدن
girdle حلقهای بریدن
extracyclic برون حلقهای
cyclic reactance راکتانس حلقهای
loop sling بند حلقهای
loop structure ساختار حلقهای
cycloalkanes الکانهای حلقهای
girdled حلقهای بریدن
ring shift تغییر مکان حلقهای
macrocyclic musks مشکهای درشت حلقهای
macrocyclic effect اثر درشت حلقهای
token ring network شبکه نشانه حلقهای
multireel file پرونده چند حلقهای
multireel sorting مرتب کردن چند حلقهای
link belt نوار حلقهای جداشونده فشنگ
fused ring system سیستم حلقهای جوش خورده
inner loop حلقهای درون حلقه دیگر
key-rings حلقهای که بدان کلید می اویزند
ring sight شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
key-ring حلقهای که بدان کلید می اویزند
dehydrocyclization حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
nose ring حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
cyclic کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
ringthe bull بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
discs حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
metameric در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
message تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
vorticel جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
countering دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
messages تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
countered دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
self- حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
emissions خروج
emission خروج
egress خروج
leakage or breakage خروج
prolapsus خروج
egression خروج
emersion خروج
outgo خروج
exhaust خروج
exhausts خروج
exodus خروج
propulsion خروج
exit خروج
exits خروج
light spill خروج نور
order off حکم خروج
spurt خروج ناگهانی
spurted خروج ناگهانی
spurting خروج ناگهانی
dump valve شیر خروج
prolapse of the uterus خروج سیبک
spurts خروج ناگهانی
ejaculate خروج منی
ejaculated خروج منی
log out خروج از سیستم
out flow of capital خروج سرمایه
capital outflow خروج سرمایه
log off خروج از سیستم
blow out خروج ناگهانی
debouch راه خروج
debouchment خروج ازتنگنا
angle of emergence زاویه خروج
defecation خروج مدفوع
logout خروج از سیستم
ejaculating خروج منی
ejaculates خروج منی
work function انرژی خروج
eccentricities خروج از مرکزیت
electron affinity انرژی خروج
emergency exit خروج اضطراری
exhaust valve شیر خروج
emergency exit در خروج اضطراری
exeat اجازهء خروج
spermatism خروج منی
exit point نقطه خروج
outage راه خروج
order off the field حکم خروج
exhaust velosity سرعت خروج
eccentricities خروج از مرکز
outlets مجرای خروج
emissions صدور خروج
outlet مجرای خروج
eccentricity خروج از مرکزیت
eccentricity خروج از مرکز
emission صدور خروج
transpiration خروج نفوذ
ingress and egress دخول و خروج
outages راه خروج
Cambridge ring استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
undoubling خروج از دوبلگی شطرنج
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
exophthalmos خروج تخم چشم
steam tight مانع خروج بخار
fifo خروج به ترتیب ورود
clearance outwards مجوز خروج کشتی
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
gas tight مانع خروج گاز
exhausts تخلیه کردن خروج
exhaust تخلیه کردن خروج
out flow of labor خروج نیروی کار
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
exhaust خروج گاز یابخار
outer work function انرژی خروج بیرونی
eccentricities گریز یا خروج از مرکز
eccentricity of the load خروج از مرکزیت بار
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
eccentricity گریز یا خروج از مرکز
shell برنامه خروج موقت
inner work function انرژی خروج درونی
shelling برنامه خروج موقت
shells برنامه خروج موقت
exhausts خروج گاز یابخار
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
obturator الات مانع خروج گاز
gangway محل ورود و خروج از ناو
gangways محل ورود و خروج از ناو
ne exeat regno دستور عدم خروج از مملکت
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
trap house محل خروج هدفهای متحرک
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
choke ring حلقه مانع خروج گاز
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
lithotomy برش مثانه برای خروج سنگ
exit خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exits خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jet خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
spermatorrhoea خروج منی بدون اراده احتلام
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
blowing خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
muzzle energy نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
jetting خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
commutator سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
do while یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
blowdown خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
valves دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
net ball یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
devices که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
extravasattion خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
flying head نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
there is no limit to it حد ندارد
there is no style about her ندارد
he is not of that stamp را ندارد
flicker free ی ندارد
it does not weigh with me ندارد
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
turbostarter استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
i/o دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
it does not matter اهمیت ندارد
he hasno notion of going سر رفتن ندارد
he is out of huomor دماغ ندارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com