English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (4 milliseconds)
English Persian
execute حلقه اجرا
executed حلقه اجرا
executes حلقه اجرا
executing حلقه اجرا
Search result with all words
execute سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
execute بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executed سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executed بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executes سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executes بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executing سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executing بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
operation مدت زمانی که عملیات باید حلقه اجرا را طی کند
Other Matches
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loops بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
write enable ring حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
ferrules حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nest حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nests حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
loop حلقه درون حلقه دیگر
crisps موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loops حلقه درون حلقه دیگر
looped حلقه درون حلقه دیگر
crispest موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp موجدارکردن حلقه حلقه کردن
standards تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
bight حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
eye bolt حلقه حلقه اتصال
convolute حلقه حلقه کردن
purling حلقه حلقه شدن
purled حلقه حلقه شدن
purl حلقه حلقه شدن
purls حلقه حلقه شدن
quoit حلقه پرتاب حلقه
wreathy حلقه حلقه شده
run دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
operation ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
client side داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
eyes حلقه
hank حلقه
hanks حلقه
volution حلقه
fascias حلقه
fascia حلقه
do while loop حلقه WHILE/DO
looped حلقه
ear ring حلقه
gird حلقه
verticil حلقه
flower cup حلقه گل
earring حلقه
gyre حلقه
for/next loop حلقه NEXT/FOR
eyeing حلقه
eye حلقه
volute حلقه
eying حلقه
curly حلقه حلقه
bell-flower حلقه گل
loops حلقه
wisps حلقه
wisp حلقه
whorls حلقه
whorl حلقه
grummet حلقه
ring aperture حلقه
metamere حلقه
mesh حلقه
meshes حلقه
meshing حلقه
hoops حلقه
link حلقه
hoop حلقه
lunette حلقه
loop حلقه
straps حلقه
strap حلقه
collar حلقه
collars حلقه
convolutions حلقه
convolution حلقه
coil حلقه
coiled حلقه
coils حلقه
wreaths حلقه گل
wreath حلقه گل
anadem حلقه گل
cycle حلقه
curls حلقه
curled حلقه
curl حلقه
reels حلقه
cycles حلقه
vortex حلقه
reel حلقه
reeled حلقه
vortexes حلقه
reeling حلقه
vortices حلقه
ring حلقه
strop حلقه
ran حلقه
cycled حلقه
orbicularly حلقه وار
loops حلقه دارکردن
parrel حلقه ریسمان
loops حلقه طناب
positioning band حلقه استقرار
grommet حلقه ضامن
ring clossure حلقه بندی
loops حلقه زدن
loop حلقه زدن
reel number شماره حلقه
raceway حلقه گردش
loop حلقه شدن
protection ring حلقه حفافت
loop counter شمارنده حلقه
open loop حلقه باز
olympic rings 5 حلقه المپیک
macrocycle درشت حلقه
ringlet حلقه زلف
ringlets حلقه زلف
sling حلقه باربری
slinging حلقه باربری
slings حلقه باربری
lunette حلقه کشش
loop حلقه دارکردن
looped حلقه دارکردن
looped حلقه طناب
ocellus حلقه رنگی
nested loop حلقه لانهای
loop checking مقابله حلقه
nested loop حلقه تو درتو
nested loop حلقه اشیانهای
looped حلقه شدن
looped حلقه زدن
mooring ring حلقه مهار
maxwell turn حلقه ماکسول
loop حلقه طناب
closed loop حلقه بسته
breech ring حلقه کولاس
bight حلقه طناب
becket حلقه اتصال
becket حلقه پارو
bale sling strop حلقه بشکه
armature loop حلقه ارمیچر
annulus حلقه حلقوی
annulose حلقه وار
hoop حلقه زدن به
hoop حلقه بسکتبال
hoops حلقه زدن به
hoops حلقه بسکتبال
annulose حلقه دار
bridged ring حلقه پل دار
brush ring حلقه زغال
swivel حلقه گردان
swivel حلقه خودگرد
swivelled حلقه گردان
swivelled حلقه خودگرد
swivels حلقه گردان
swivels حلقه خودگرد
ran حلقه کلاف .
cincture حلقه محوطه
segments بند حلقه
buntline hitch گره حلقه
bullring حلقه سینه
bullrings حلقه سینه
annulate حلقه دار
annulary حلقه دار
annular حلقه وار
annular حلقه مانند
adaptor piece حلقه اتصال
coils حلقه شدن
coiled حلقه شدن
basket حلقه بسکتبال
baskets حلقه بسکتبال
coil حلقه شدن
missing links حلقه مفقوده
missing link حلقه مفقوده
segment حلقه بند
looping ایجاد حلقه
looping حلقه زنی
annulation تشکیل حلقه
annulated حلقه دار
curl حلقه کردن
curl حلقه بردار
curl حلقه شدن
curled حلقه کردن
curled پیچاندن حلقه
curled حلقه بردار
curled حلقه شدن
curls حلقه کردن
curls پیچاندن حلقه
curls حلقه بردار
curls حلقه شدن
segment بند حلقه
loops حلقه شدن
infinite loop حلقه نامتناهی
infinite loop حلقه نامحدود
inductive loop حلقه ی القائی
induction loop حلقه القائی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com