English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
write protect ring حلقه حفافت از نوشتن
Other Matches
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
protection ring حلقه حفافت
file protect ring حلقه حفافت فایل
file protect ring حلقه حفافت پرونده
protecting ring حلقه حفافت کننده
write protect notch شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
write inhibit ring حلقه ممانعت از نوشتن
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
looped بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
tracks یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
tracked یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
track یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
write enable ring حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
positioning band حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
ferrule حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrules حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nests حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
looped حلقه درون حلقه دیگر
loop حلقه درون حلقه دیگر
crisps موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loops حلقه درون حلقه دیگر
crisp موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest موجدارکردن حلقه حلقه کردن
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
bight حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
purls حلقه حلقه شدن
eye bolt حلقه حلقه اتصال
convolute حلقه حلقه کردن
purling حلقه حلقه شدن
wreathy حلقه حلقه شده
purl حلقه حلقه شدن
quoit حلقه پرتاب حلقه
purled حلقه حلقه شدن
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
protection حفافت
conservation حفافت
egis حفافت
preservation حفافت
safekeeping حفافت
safe guard حفافت
cell protection حفافت سل
custody حفافت
security حفافت
protect by fuse حفافت با فیوز
storage protection حفافت انباره
file protection حفافت فایل
protection عمل حفافت
shield حفافت کردن
shields حفافت کردن
shielded حفافت شده
safeguards حفافت کردن
self protection حفافت از خود
cathode protection حفافت کاتدی
protection level سطح حفافت
block protection حفافت بلوک
soil conservation حفافت خاک
system security حفافت سیستم
safety gap دهانه حفافت
protection key کلید حفافت
safe keeping حفافت توجه
file protection حفافت پرونده
storage protection حفافت حافظه
guards حفافت کردن
anti skid protection حفافت از لغزش
armor protection حفافت زرهی
guarding حفافت کردن
guard حفافت کردن
protect حفافت کردن
formats حفافت حافظه و..
protecting حفافت کردن
memory protection حفافت حافظه
overcurrent device دستگاه حفافت
format حفافت حافظه و..
collective protection حفافت گروهی
protects حفافت کردن
collective protection حفافت جمعی
degree of protection میزان حفافت
data protection حفافت داده ها
data encryption حفافت داده
line differential protection حفافت دیفرانسیلی خط
x ray protection حفافت رونتگن
physical security حفافت تاسیسات
maintenance حفافت کردن
anodic protection حفافت اندی
safeguard حفافت کردن
impedance protection حفافت امپدانس
safeguarding حفافت کردن
conservable قابل حفافت
safeguarded حفافت کردن
environmental conservation حفافت محیط زیست
flood protection حفافت در مقابل طغیان
cryptoguard مسئول حفافت رمز
cryptosecurity حفافت مکاتبات رمزی
shields حفافت کردن درمقابل
shield حفافت کردن درمقابل
keeps حفافت امانت داری
keep حفافت امانت داری
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
conservation programs برنامههای حفافت منابع
insulation against vibration حفافت در برابر ارتعاش
copy protection حفافت دربرابر کپی
software protection حفافت نرم افزاری
shielding region ناحیه حفافت کننده
insulation protection حفافت عایق بندی
protected field میدان حفافت شده
wards محجور حفافت بخش
to keep watch and ward حفافت یادفاع کردن
unprotected field میدان حفافت نشده
ward محجور حفافت بخش
anticorrosive protection حفافت در برابر خوردگی
power system protection حفافت سیستم قدرت
overvoltage protection حفافت فشار زیاد
distance protection وسیله حفافت فاصله
drip proof enclosure حفافت در مقابل ریزش اب
positional protection device دستگاه حفافت درگاه
protected location مکان حفافت شده
data encyption standard استاندارد حفافت داده
high tension protection حفافت فشار قوی
overload protection حفافت بار زیاد
protective fire اتشهای حفافت کننده
safeguard مامور حفافت پرسنل و یا اموال
chemical security حفافت برعلیه مواد شیمیایی
rust protection حفافت در برابر زنگ زدگی
write protect disable بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
retention حفافت توقیف بازداشت کردن
self protection صیانت نفس حفافت از خود
safeguarded مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards مامور حفافت پرسنل و یا اموال
subsidiaries باقیمانده در محل برای حفافت
acid vapor canister ماسک حفافت در برابر بخاراسید
subsidiary باقیمانده در محل برای حفافت
beaching سنگ چینی جهت حفافت
degree of protection میزان تامین درجه حفافت
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
password protection حفافت به کمک کلمه رمز
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
sacristan متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
poach شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
bed pitching سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
poaches شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
ppd Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shares روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
share روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protecting که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
barff's precess حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
shield حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
scribing روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
scalper پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
protects که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
bail out کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
barrier forces نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
write protect tab حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
reserved area مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
armor protection حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
meshes حلقه
mesh حلقه
curly حلقه حلقه
bell-flower حلقه گل
convolution حلقه
grummet حلقه
curls حلقه
do while loop حلقه WHILE/DO
curl حلقه
straps حلقه
strap حلقه
volution حلقه
volute حلقه
whorl حلقه
collar حلقه
collars حلقه
whorls حلقه
wisp حلقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com