Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
bezel
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
Other Matches
watch glss
شیشه ساعت
watch glass
شیشه ساعت
race ring
رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
normal slump
درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
glide bomb
بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
sundials
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial
ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
polyconic grid
سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
ink bottle
شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman
تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass
شیشه سنگ شیشه تختهای
Look at the watch.
نگاه کنید به ساعت
[مچی]
ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine.
طبق ساعت
[مچی]
من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11.
من ساعت ۱۱ باید خانه باشم.
[چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
flatbed
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock.
او
[مرد]
عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time
ساعت بین المللی ساعت استاندارد
spindle
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles
دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
write enable ring
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
ferrules
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nests
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
chucks
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
gate hanger
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
beam anchor
تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
chucked
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chuck
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
tympanic bone
استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
slithery
لغزنده
lubricious
لغزنده
slippers
لغزنده
slipover
لغزنده
slipper
لغزنده
slippery
لغزنده
nephrotomy
چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
land bank
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
intertie
تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
manifolder
ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
sizar
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizer
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
headstay
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
manifold writer
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
dowel
میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
cutter slide
لغزنده فرز
races
ریل لغزنده
race
سینی لغزنده
raced
سینی لغزنده
slides
طوقه لغزنده
bottom slide
لغزنده زیرین
raced
ریل لغزنده
slip form
قالب لغزنده
race
طوقه لغزنده
race
ریل لغزنده
slides
اسباب لغزنده
slideway
راه لغزنده
slide
طوقه لغزنده
races
طوقه لغزنده
pilot bearing
بلبرینگ لغزنده
raced
طوقه لغزنده
slide
اسباب لغزنده
races
سینی لغزنده
throatlatch
تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
pass book
برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
pole plate
حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
fasted
سطح لغزنده یا سفت
fastest
سطح لغزنده یا سفت
fasts
سطح لغزنده یا سفت
slide
ریل لغزنده سرسره
cross slide
کشوی لغزنده عرضی
rattletrap
دارای صدای تق تق لغزنده
slide
صفحه لغزنده چهارچوب
slides
ریل لغزنده سرسره
slides
صفحه لغزنده چهارچوب
fast
سطح لغزنده یا سفت
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
loops
حلقه درون حلقه دیگر
loop
حلقه درون حلقه دیگر
looped
حلقه درون حلقه دیگر
crisper
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
heliostat
چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
havelock
روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
racer
رینگ لغزنده برجک توپ
The road was greasy.
جاده چرب بود ( لغزنده )
racers
رینگ لغزنده برجک توپ
synchronous
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
marbles
شن و خاک و سنگریزه لغزنده روی مسیر
marble
شن و خاک و سنگریزه لغزنده روی مسیر
Omerta
[قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
clockwise
مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
cuban fork ball
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
slide
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slides
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
gobo
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
o'clock
ساعت از روی ساعت
transmissions
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
conic
مخروطی
spiry
مخروطی
fusiform
مخروطی
cone shape
مخروطی
conical
مخروطی
cones
مخروطی
cone
مخروطی
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
glass wool
پشم یا براده شیشه پشم شیشه
cone pulley
صفحه مخروطی
double cone insulator
مقره دو مخروطی
fusion cone
مخروطی اتصال
conoidal
مخروطی شکل
spire
منار مخروطی
spires
منار مخروطی
conoidal
شبه مخروطی
taper off
مخروطی شدن
exhaust cone
مخروطی اگزوز
tail cone
دنباله مخروطی
conical scanning
تقطیع مخروطی
conical
مخروطی شکل
cramwheel
دنده مخروطی
conic section
مقطع مخروطی
conic sections
مقاطع مخروطی
conical antenna
انتن مخروطی
conoid
مخروطی شکل
conical spring
فنر مخروطی
conicalness
شکل مخروطی
lip angle
زاویه مخروطی
conoid
شبه مخروطی
nun buoy
بویه مخروطی
cone shaped
مخروطی شکل
reduction crusher
سنگشکن مخروطی
chamfered end
نوک مخروطی
cone antenna
انتن مخروطی
hollow cone charge
خرج مخروطی
gothic arch
طاق مخروطی
paraboloid
قطع مخروطی
chamfered end
راس مخروطی
hyperbola
طرح مخروطی
cone
ساختمان مخروطی
purl
حلقه حلقه شدن
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
purled
حلقه حلقه شدن
purling
حلقه حلقه شدن
convolute
حلقه حلقه کردن
purls
حلقه حلقه شدن
wreathy
حلقه حلقه شده
quoit
حلقه پرتاب حلقه
countersink
خزینه مخروطی کردن
bevel gearing
گیربکس دنده مخروطی
conical
کله قندی مخروطی
spire
تاجک مخروطی کلیسا
helm
[تاج مخروطی کلیسا]
spires
تاجک مخروطی کلیسا
timken bearing
یاطاقان غلطکی مخروطی
cone type face milling cutter
فرز نوع مخروطی
erlenmeyer flask
تنگ مخروطی ازمایشگاه
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
cone crusher
سنگ شکن مخروطی
strobilus
گل اذین مخروطی شکل
conical head lubricating nipple
گریس خور مخروطی
conical scanning
انتشار مخروطی امواج
conifers
که میوه مخروطی دارند
sharpshooter
زنجره دارای سر مخروطی
bevel gear drive
جعبه دنده مخروطی
automatic lathe for taper turning
ماشین تراش مخروطی
metal cone tube
لامپ مخروطی فلزی
epi
[مناره مخروطی کلیسا]
conifer
که میوه مخروطی دارند
bevel gear
چرخ دندانه مخروطی
bevel gear
چرخ دنده مخروطی
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
countersink
خزینه دار کردن مخروطی
tepee
خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepees
خیمه مخروطی سرخ پوستان
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
stylographic pen
سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
bevel gear generator
ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
bevel gear grinder
دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
helical tooth bevel gear
چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
bevel gear planer
دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
double cone
[ابزار بند رومی مخروطی شکل]
nose cone
دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
rods and cones
[in the retina]
یاخته های استوانه ای و مخروطی
[در شبکیه چشم]
haycock
کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
bevel gear hob
دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
dimpling
پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
conoid
[فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
wickiup
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com