Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
eyelet ring
حلقه کوچک فلزی که درسوراخ پارچه ومانندان میگذارندکه زودپاره
Other Matches
ferrules
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
thimble
حلقه فلزی شیاردار
thimbles
حلقه فلزی شیاردار
backiron
صفحه فلزی پشت حلقه بسکتبال
snap swivel
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
traveler
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
carbide tip
صفحه کوچک فلزی سخت
pins
اتصالات فلزی کوچک روی یک DIP
kopfring
حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
annulet
حلقه یا انگشتر کوچک
zonule
حلقه یا کمربند کوچک
running stitch
کوک کوچک زیر و روی پارچه
jumbling
کیک کوچک شبیه حلقه
jumbles
کیک کوچک شبیه حلقه
jumbled
کیک کوچک شبیه حلقه
jumble
کیک کوچک شبیه حلقه
pill
تل
[گلوه های کوچک ایجاد شده در سطح پارچه و فرش]
ball printer
چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
ear tab
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
ear cap
گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
salt bag
کیسه نمک
[بافتی پارچه ای یا زیر و رو و یا بصورت قالیچه کوچک دارای پرز که جهت نگهدای از نکمک یا غلات بافته شده.]
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
boutonniere
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
hatchway
روزنهای که درعرشه کشتی میگذارندکه ازانجابارکشتی راپایین بده
hatchways
روزنهای که درعرشه کشتی میگذارندکه ازانجابارکشتی راپایین بده
ball bearing
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
slot machine
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
etcaetera
ومانندان
et cetera
ومانندان
biased fabric
پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
frass
گه موریانه ومانندان
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill
ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
canvases
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvas
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan
یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
gadoid
ماهی روغن ومانندان
pannage
بلوطوالش ومانندان که به گرازمیخوراند
such like
از این گونه ومانندان
turnstiles
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstile
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
dredge
الت تنقیه قنات ومانندان
curatorship
تصدی کتابخانه وموزه ومانندان
dredges
الت تنقیه قنات ومانندان
dredged
الت تنقیه قنات ومانندان
sarcenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
of no scruples
عاری ازدقت زیاد دراداب ومانندان
fieldwork
کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
write enable ring
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
to d. up a liquid
مایعی را باچمچه ومانندان برداشتن یا خالی کردن
frost work
نقشه شبنم یخ زده در روی پنجره ومانندان
eyeleteer
الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
birdcages
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
nep
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
moleskin
جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
by the holy poker
سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
nests
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
phlorizin
ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
crisps
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
looped
حلقه درون حلقه دیگر
loop
حلقه درون حلقه دیگر
loops
حلقه درون حلقه دیگر
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
purling
حلقه حلقه شدن
wreathy
حلقه حلقه شده
convolute
حلقه حلقه کردن
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
quoit
حلقه پرتاب حلقه
purls
حلقه حلقه شدن
purled
حلقه حلقه شدن
purl
حلقه حلقه شدن
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
monometallism
یک فلزی
metalloid
فلزی
bimetallic
دو فلزی
cladding
اب فلزی
metal rule
خط کش فلزی
metallic
فلزی
buckle
تسمه فلزی
tip staff
عصای سر فلزی
galvanizes
اب فلزی دادن
ribbon
نوار فلزی
pannikin
فنجان فلزی
galvanised
اب فلزی دادن
all metal type tube
لامپ فلزی
thimble eye
چشمی فلزی
buckles
تسمه فلزی
metal type tube
لامپ فلزی
sheet piling
سپر فلزی
shim
لایی فلزی
aneroid
جوسنج فلزی
strategic concentration by rail
نشرمسکوکات فلزی
metals
جسم فلزی
metals
فلزی کردن
aneroid barometer
جوسنج فلزی
bimetalism
سیستم دو فلزی
galvanize
اب فلزی دادن
bimetallic wire
سیم دو فلزی
galvanising
اب فلزی دادن
metal
جسم فلزی
metal
فلزی کردن
ribbons
نوار فلزی
brummagem
مسکوک فلزی
protective plating
حفاظ فلزی
ladder scaffold
داربست فلزی
wire mesh
شبکه فلزی
try square
گونیای فلزی
galvanises
اب فلزی دادن
truss bridge
پل اسکلت فلزی
armature
میله فلزی
thimble
چشمی فلزی
hollow ware
ادوات فلزی
scaffold
داربست فلزی
cable
طناب فلزی
cabled
طناب فلزی
buckled
تسمه فلزی
metal industries
صنایع فلزی
metal lamp
لامپ فلزی
cleat
تسمه فلزی
metal lath
شبکه فلزی
metal ornament
پولک فلزی
titanium
عنصر فلزی
sheet
ورق فلزی
sheets
ورق فلزی
metal spraying
تزریق فلزی
locker
کابینت فلزی
metal ware
آلات فلزی
scaffolds
داربست فلزی
lockers
کابینت فلزی
stave
نوار فلزی
gratling
نرده فلزی
clasp
گره فلزی
clasped
گره فلزی
clasping
گره فلزی
thimbles
چشمی فلزی
clasps
گره فلزی
flitter
پولک فلزی
lapping head
سمبه فلزی
elephant shelter
پناهگاه فلزی
marlinspike
پاروی فلزی
metal coat
روکش فلزی
cladding
روکش فلزی
metal ware
ضرف فلزی
metallic currency
پول فلزی
non metallic
غیر فلزی
metallic electrode
الکترود فلزی
metallic filament
افروزه فلزی
minted money
پول فلزی
hard ware
فروف فلزی
metallic luster
جلای فلزی
metal rod
میله فلزی
metallizo
فلزی کردن
metallic packing
لایی فلزی
metallic packing
پوشش فلزی
metallic paints
رنگهای فلزی
metallic soap
صابون فلزی
nonmetallic
غیر فلزی
metallic conduction
رسانش فلزی
metallic arc
قوس فلزی
strap
تسمه فلزی
carcase
اسکلت فلزی
metallic circuit
مدار فلزی
straps
تسمه فلزی
metallic bond
پیوند فلزی
galvanize
ابکاری فلزی کردن
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
luggage net
باربند فلزی مشبک
oarlock
جایگاه فلزی پارو
spacer disk
استوانه توپر فلزی
galvanising
ابکاری فلزی کردن
hardwareman
فروشنده افزارواسباب فلزی
electrical metallic tubing
لوله برقی فلزی
heavy plate
ورق فلزی سنگین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com