English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
ring [algebraic structure] حلقه گروهی [ریاضی]
Other Matches
base ring حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loops بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
write enable ring حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
nests حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrules حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
loop حلقه درون حلقه دیگر
looped حلقه درون حلقه دیگر
crisps موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loops حلقه درون حلقه دیگر
bight حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
quoit حلقه پرتاب حلقه
purled حلقه حلقه شدن
purling حلقه حلقه شدن
convolute حلقه حلقه کردن
eye bolt حلقه حلقه اتصال
purls حلقه حلقه شدن
purl حلقه حلقه شدن
wreathy حلقه حلقه شده
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
gregarious گروهی
triples سه گروهی
tripling سه گروهی
congregational گروهی
tripled سه گروهی
communally گروهی
communal گروهی
triple سه گروهی
group atmosphere جو گروهی
trimerous سه گروهی
group theory نظریه گروهی
group test ازمون گروهی
group structure ساخت گروهی
proximate analysis تجزیه گروهی
group selector سلکتور گروهی
group printing چاپ گروهی
group velocity سرعت گروهی
groupware ابزار گروهی
quadrilles رقص گروهی
quadrille رقص گروهی
team teaching تدریس گروهی
one shot lubrication روغنکاری گروهی
team game بازی گروهی
syntality شخصیت گروهی
sociogram نگاره گروهی
intergroup میان گروهی
group pressure فشار گروهی
mass media رسانههای گروهی
espirit de corps روحیه گروهی
group frequency بسامد گروهی
gang punch منگنه گروهی
gang switch کلید گروهی
group acceptance پذیرش گروهی
group factors عاملهای گروهی
group dynamics پویش گروهی
group consciousness اگاهی گروهی
group contagion سرایت گروهی
group discussion بحث گروهی
deck switch کلید گروهی
group interview مصاحبه گروهی
esprit de corps روح گروهی
Republican جمهوری گروهی
Republicans جمهوری گروهی
mameluke عضو گروهی
group norms هنجارهای گروهی
batch quantity کمیت گروهی
group membership عضویت گروهی
bulk properties خواص گروهی
clustered devices دستگاههای گروهی
collective protection حفافت گروهی
group drive محرکه گروهی
corporations گروهی از مردم
corporation گروهی از مردم
media رسانههای گروهی
marathons جلسه گروهی طولانی
cluster controller کنترل کننده گروهی
directive group therapy درمان رهنمودی گروهی
within group variance پراکنش درون گروهی
synecology بوم شناسی گروهی
burst گروهی از خطاهای پیاپی .
group identification همانند سازی گروهی
gang milling cutter دستگاه فرز گروهی
group casting ریخته گری گروهی
marathon جلسه گروهی طولانی
group occulating light چراغ ناپیوسته گروهی
group teaming ریخته گری گروهی
bursts گروهی از خطاهای پیاپی .
activity group therapy درمان با فعالیت گروهی
between group variance پراکنش میان گروهی
broadside messing ناهار خوری گروهی
particular baptists گروهی از تعمید کنندگان
group teaming plate صفحه ریخته گری گروهی
band گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
cursors گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
to be the odd one out <idiom> نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
cursor گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
bands گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
bytes گروهی از بیتها یا ارقام باینری
gulp گروهی از کلمات معمولا دو بایت
storage pool گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
gulping گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped گروهی از کلمات معمولا دو بایت
byte گروهی از بیتها یا ارقام باینری
synecologic وابسته به بوم شناسی گروهی
tetraspore گروهی متشکل ازچهار هاگ
gulps گروهی از کلمات معمولا دو بایت
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
retreat انزوا [گروهی برای مدتی]
ochlocracy حکومت عامه یا گروهی ازمردم
lashkar گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
packages گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
retreat گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
eminence پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
to wriggle one's way بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
be a fifth wheel <idiom> آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
packaged گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
package گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
media hype تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
odd man out <idiom> آدم [چیز] اضافه یا زاید [در گروهی از آدمها]
octet گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
batch گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
fox-hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
batch processing سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
batches گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
media circus تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
do one's bit (part) <idiom> کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
radical economists منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
gulp گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulps گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
to handle something چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
gulping گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
cpu گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
contact party گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
groups کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
colony موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
motor pool گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
enterprises سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
lombards گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
enterprise سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
folder گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
folders گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
secure electronic transactions استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
word بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
worded بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
packets گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
packet گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
routing indicator گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
tiles مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
burn notice علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
tile مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
Ivy League نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
halftone توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
halftones توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
scalable software برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
controvrsism روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
yoke جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
whorl حلقه
wreath حلقه گل
wreaths حلقه گل
convolution حلقه
do while loop حلقه WHILE/DO
ring aperture حلقه
whorls حلقه
convolutions حلقه
coil حلقه
cycled حلقه
wisp حلقه
anadem حلقه گل
coils حلقه
verticil حلقه
coiled حلقه
wisps حلقه
ear ring حلقه
curls حلقه
link حلقه
meshing حلقه
hoops حلقه
cycle حلقه
cycles حلقه
meshes حلقه
gyre حلقه
grummet حلقه
hoop حلقه
ran حلقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com