Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
terret or rit
حلقه یراق اضافی
Other Matches
harnessing
یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harnessed
یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harness
یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
write enable ring
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
trapping
یراق
galloon
یراق
lacing
یراق
fastening
بند یراق در
harnessing
یراق اسب
fastening
یراق درب
harnessed
یراق اسب
galloon
یراق اسب
gallooned
یراق دار
in harness
یراق شده
fastenings
بند یراق در
fastenings
یراق درب
lacevi
یراق گذاشتن
smith and founder
یراق در و پنجره
harness
یراق اسب
laceman
یراق باف
chevron
یراق سردست
ironmonger
یراق کوب
ironmongers
یراق کوب
chevrons
یراق سردست
nests
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrules
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
galloon
یراق زدن بسراسب
toggery
یراق ودهانه اسب
hitch up
اسب را یراق کردن
torsade
یراق یا ریسمان تابیده
in the saddle
یراق صاحب مقام
laces
بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
lace
بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
crispest
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loops
حلقه درون حلقه دیگر
loop
حلقه درون حلقه دیگر
looped
حلقه درون حلقه دیگر
crisps
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
weigh out
توزین سوارکار و زین و یراق پیش از مسابقه
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
purled
حلقه حلقه شدن
purl
حلقه حلقه شدن
purling
حلقه حلقه شدن
purls
حلقه حلقه شدن
convolute
حلقه حلقه کردن
wreathy
حلقه حلقه شده
quoit
حلقه پرتاب حلقه
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
lacing
یراق دوزی ملیله دوزی
stripe
یراق پارچه راه راه
stripes
یراق پارچه راه راه
overflowed
اضافی
overflows
اضافی
floating
اضافی
surplus
اضافی
excess
اضافی
supplemantary
اضافی
extension
اضافی
extensions
اضافی
surpluses
اضافی
overflow
اضافی
redundant
اضافی
supplementary
اضافی
accessional
اضافی
excesses
اضافی
paragogic
اضافی
unduly
اضافی
supernumerary
اضافی
accesses
اضافی
de trop
اضافی
accessed
اضافی
access
اضافی
accessing
اضافی
overtime
اضافی
plus
اضافی
surplusage
اضافی
additional
اضافی
relative
اضافی
over-
گذشته اضافی
overcharges
هزینه اضافی
extra premium
پاداش اضافی
extra equipment
تجهیزات اضافی
extra time
وقت اضافی
extra period
وقت اضافی
overcharge
هزینه اضافی
superimposed
اتش اضافی
intercalary
اضافی افزوده
incremental cost
هزینه اضافی
overtime
ساعات اضافی
beauty sleep
خواب اضافی
sudden death
وقت اضافی
sudden-death
وقت اضافی
flab
گوشت اضافی
surtax
مالیات اضافی
excess capacity
فرفیت اضافی
additional outlet
آبگیر اضافی
regulating cell
پیل اضافی
end cell
پیل اضافی
additional score
نمره اضافی
adduct
ترکیب اضافی
aditional service
سرویس اضافی
adscript
یادداشت اضافی
an a.chapter
یک باب اضافی
ancillary equipment
تجهیزات اضافی
auxiliary work
کارهای اضافی
days of grace
مهلت اضافی
boostes pump
پمپ اضافی
climbing lane
خط اضافی در سر بالایی
excess length
طول اضافی
barrage
وقت اضافی
excess load
بار اضافی
overcharging
هزینه اضافی
extra duty
خدمت اضافی
extra current
جریان اضافی
extra cost
هزینه اضافی
addition record
رکورد اضافی
excess supply
عرضه اضافی
additional charges
اتهامات اضافی
excess stock
مواد اضافی
excess reserves
ذخائر اضافی
excess profit
سود اضافی
excess price
قیمت اضافی
excess pressure
فشار اضافی
additional charges
خرجهای اضافی
over
گذشته اضافی
barrages
وقت اضافی
surplus stock
موجودی اضافی
surcharge
مالیات اضافی
bonus
پرداخت اضافی
surcharge
نرخ اضافی
bonuses
پرداخت اضافی
additional
<adj.>
مکمل اضافی
redundant equation
معادله اضافی
surcharges
هزینه اضافی
poundage
هزینه اضافی
postiche
متن اضافی
surplus water
ابهای اضافی
overloads
بار اضافی
overloaded
بار اضافی
surplus production
تولید اضافی
surplus material
ماده اضافی
supplementary costs
هزینههای اضافی
sunk cost
هزینههای اضافی
spill water
ابهای اضافی
overcharged
هزینه اضافی
slip sheet
صفحه اضافی
surcharge
هزینه اضافی
overload
بار اضافی
shootoff
مسابقه اضافی
the intercalary month
ماه اضافی
further
اضافی زائد
surcharges
نرخ اضافی
overpayment
پرداخت اضافی
overhand knot
گره اضافی
overirrigation
ابیاری اضافی
supplementary
اضافی مکمل
overtime
وقت اضافی
surplus value
ارزش اضافی
overhead costs
هزینههای اضافی
overestimation
براورد اضافی
surcharges
مالیات اضافی
furthering
اضافی زائد
furthers
اضافی زائد
overvoltage
ولتاژ اضافی
furthered
اضافی زائد
padding
متن اضافی
margin
زمان یا فضای اضافی
extra expenses
هزینه های اضافی
margins
زمان یا فضای اضافی
surpluses
اقلام اضافی و مازاد
incremental cost
هزینه های اضافی
surplus
اقلام اضافی و مازاد
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
surcharges
درصد هزینههای اضافی
surtax
مالیات بر درامد اضافی
overcharged
اضافی هزینه کردن
acompaniment
تزئینات اضافی در ساختمان
overcharging
اضافی هزینه کردن
accrued expenditures
هزینه های اضافی
overcharge
اضافی هزینه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com