Dictiornary-Farsi | حل اختلاف قضایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
judicial settlement	حل اختلاف قضایی


Other Matches

concentration cell corrosion	نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
azimuth deviation	اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
free air anomaly	اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
juridical	قضایی
juratory	قضایی
jural	قضایی
judicial	قضایی
jurisdiction	قضایی
judiciary	قضایی
the rule of law	تامین قضایی
legal	شرعی قضایی
law courts	دادگاه قضایی
jurisdiction	حوزهء قضایی
law court	دادگاه قضایی
judicature	قوه قضایی
judicature	حوزه قضایی
litigation	دعوی قضایی
legal aid	معاضدت قضایی
presumption juris tantum	اماره قضایی
quasi judicial	شبه قضایی
judicial settlement	تسویه قضایی
rogatory	نیابت قضایی
miscarriage of justice	اشتباه قضایی
miscarriages of justice	اشتباه قضایی
judiciary	قوه قضایی
judicial assistance	معاضدت قضایی
judicial circumstantial evidence	اماره قضایی
legal assistance	مشاوره قضایی
legal suit	تعقیب قضایی
institution	تاسیس قضایی
law agent	نماینده قضایی
judicial precedent	رویه قضایی
judicial immunity	مصونیت قضایی
precedents	رویه قضایی
precedent	رویه قضایی
judicial delegation	تفویض قضایی
legal advice	مشورت یا نظر قضایی
sub judice	بدون تصمیم قضایی
district attorneys	بازپرس بخش قضایی
district attorney	بازپرس بخش قضایی
extrajudicial	خارج ازصلاحیت قضایی
justiciar	مامور قضایی عالیرتبه
enforcement of judgement	اجرای احکام قضایی
difference in northing	اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
dictum	گفته افهار نظر قضایی
Soc	ازادی دراخذ تصمیم قضایی
circuits	حوزه قضایی یک قاضی دور
legal assistance	کمکهای قضایی شرح علایم
proetor	متصدی امور قضایی وکشوری
circuit	حوزه قضایی یک قاضی دور
adjudge	با حکم قضایی فیصل دادن
dictums	گفته افهار نظر قضایی
rogatory letters	نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
letters rogatory	نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
sokeman	فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
cadres	واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
perverse verdict	درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
cadre	واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
judge made law	نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
coroner	هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
coroners	هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
exegeses	تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis	تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
congregationalism	استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
concurrent jurisdiction	رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
knight marshal	کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
prohibition	حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
permission	اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
legalism	اعتقاد به این که کلیه مسائل باید از طرق قضایی وحقوقی حل و فصل شود
coroners	مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroner	مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
quarrels	اختلاف
disparities	اختلاف
quarrel	اختلاف
quarreled	اختلاف
dispute	اختلاف
mean square deviation	اختلاف
versatility	اختلاف
misalignment	اختلاف
quarreling	اختلاف
quarrelled	اختلاف
quarrelling	اختلاف
stour	اختلاف
divarication	اختلاف
defferential	اختلاف
disagreement	اختلاف
disagreements	اختلاف
discrepancy	اختلاف
disparity	اختلاف
compromis	حل اختلاف
schismatism	اختلاف
settlement of disputes	حل اختلاف
schisms	اختلاف
schism	اختلاف
disputes	اختلاف
diversion	اختلاف
disputing	اختلاف
disputed	اختلاف
variance	اختلاف
variation	اختلاف
variations	اختلاف
difference	اختلاف
differences	اختلاف
divided <adj.>	در اختلاف
diversions	اختلاف
discord	اختلاف
frictions	مالش اختلاف
disagreement	اختلاف ناسازگاری
angular displacement	اختلاف زاویهای
class distinctions	اختلاف طبقاتی
reconcilement	رفع اختلاف
product differentiation	اختلاف محصول
division	اختلاف تفرقه
disagreements	اختلاف ناسازگاری
dispute	اختلاف نظر
friction	مالش اختلاف
divisions	اختلاف تفرقه
potential difference	اختلاف پتانسیل
phase displacement	اختلاف فاز
parallax distortion	اختلاف منظر
hetermorphism	اختلاف شکل
heteromorphism	اختلاف شکل
parallax	اختلاف منظر
inventory discrepancy	اختلاف موجودی
inventory discrepancy	اختلاف دفتردارایی
differences	اختلاف دو چیز
difference	اختلاف دو چیز
parallactic	اختلاف منظری
deviations	اختلاف سمت
frequency drift	اختلاف فرکانس
efficiency variance	اختلاف بازدهی
magnetic variation	اختلاف مغناطیسی
phase shift	اختلاف فاز
deflection correction	اختلاف انحراف
difference in easting	اختلاف طول
difference of opinions	اختلاف نظر
divergence of opinions	اختلاف نظر
difference of potential	اختلاف پتانسیل
phase difference	اختلاف فاز
dissidence	اختلاف رای
divarication	اختلاف عقیده
diversity of citizenship	اختلاف تابعیت
diversity of opinions	اختلاف ارا
deviation	اختلاف سمت
shading	اختلاف جزئی
scissor	پراکندگی اختلاف
settlement of a dispute	رفع اختلاف
cross	اختلاف مرافعه
wage differentials	اختلاف در دستمزد
crosser	اختلاف مرافعه
crosses	اختلاف مرافعه
crossest	اختلاف مرافعه
variegation	اختلاف رنگ
parallaxe	اختلاف منظر
vertical interval	اختلاف ارتفاع
dissension	اختلاف عقیده
disputing	اختلاف نظر
disputed	اختلاف نظر
disputes	اختلاف نظر
dissension	اختلاف شقاق
adjudges	با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudged	با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
adjudging	با حکم قضایی فیصل دادن فتوی دادن
magnetic potential difference	اختلاف پتانسیل مغناطیسی
threshold voltage	اختلاف سطح استانهای
to instigate disturbances	تحریک اختلاف کردن
differences of opinion	اختلاف عقیده [نظر]
thermal resolution	حداقل اختلاف حرارت
They have had their differences for a long time .	مدنتهااست با هم اختلاف دارند
A fundamental (slight) difference.	اختلاف اساسی ( جزئی )
split the difference <idiom>	واریز اختلاف پول
parallax	اختلاف منظر انطباق
parallax-free <adj.>	بدون اختلاف در رویت
trade gap	اختلاف داد و ستد
diurnal	اختلاف سطح 42 ساعته اب
electric potential difference	اختلاف پتانسیل الکتریکی
to disagree [or be in disagreement] [on something/about something]	بر سر چیزی اختلاف داشتن
parallax-free <adj.>	بدون اختلاف منظر
ionization potential	اختلاف پتانسیل یونش
dissent	اختلاف عقیده داشتن
disgreement	عدم موافقت اختلاف
sea slike	اختلاف رنگ سطح اب
color difference signal	پیام اختلاف رنگ
shade of meaning	اختلاف جزئی در معنی
phase difference	اختلاف مراحل عملیات
constant potential	اختلاف پتانسیل ثابت
schism	اختلاف وتفرقه درکلیسا
contested area	منطقه موضوع اختلاف
difference in easting	اختلاف طول جغرافیایی
dissented	اختلاف عقیده داشتن
angle of parallax	زاویه اختلاف دید
schisms	اختلاف وتفرقه درکلیسا
inequalities	عدم تساوی اختلاف
dissents	اختلاف عقیده داشتن
inequality	عدم تساوی اختلاف
schismatism	اختلاف وتفرقه درکلیسا
contact potential difference	اختلاف پتانسیل مجاورتی
international court of justice	دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
diverged	ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
contract price adjustment	رفع اختلاف در قیمت قرارداد