Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
pacific settlement
حل مسئلهای از طرق مسالمت امیز
Search result with all words
pacific settlement
تسویه نزاع یا مسئلهای به صورت مسالمت امیز
Other Matches
pacific
مسالمت امیز
peaceful
مسالمت امیز
peaceful adjustment of disputes
تصفیه مسالمت امیز
irenic
مسالمت امیز صلح جو
peaceful coexistance
همزیستی مسالمت امیز
cooling off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
reprisals
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
problem file
پرونده مسئلهای
problem statement
حکم مسئلهای
problem program
برنامه مسئلهای
problematical
مسئلهای غامض
problematic
مسئلهای غامض
problem state
حالت مسئلهای
analysts
شخصی مسئلهای را بررسی میکند
problem plav
نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
analyst
شخصی مسئلهای را بررسی میکند
civil disobedience
مقاومت منفی و مسالمت آمیز
air one's dirty laundry (linen) in public
<idiom>
مسئلهای که فاش شدنش باعث ناراحتی شود
rat race
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
exogenous
مسئلهای که از خارج یک سیستم اقتصادی ناشی شده باشد
problem program
برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
antagonistic
خصومت امیز رقابت امیز
trickiest
خدعه امیز مهارت امیز
gratulant
تهنیت امیز تبریک امیز
trickier
خدعه امیز مهارت امیز
expostulatory
سرزنش امیز تعرض امیز
incriminatory
تهمت امیز اتهام امیز
admonitory
نصیحت امیز توبیخ امیز
suasive
ترغیب امیز تحریک امیز
tricky
خدعه امیز مهارت امیز
murmurous
غر غر امیز
synalepha
هم امیز
synaloepha
هم امیز
color mixer
رنگ امیز
collusive
دسیسه امیز
chimerical
هوس امیز
commendatory
تقدیر امیز
censurable
انتقاد امیز
caustically
بطورطعنه امیز
catastrophical
مصیبت امیز
droll
مسخره امیز
caressive
نوازش امیز
amusive
تفریح امیز
applausive
تحسین امیز
approbative
تحسین امیز
catastrophic
فاجعه امیز
burlesques
مسخره امیز
approbatory
تحسین امیز
burlesque
مسخره امیز
calumniatory
افترا امیز
doxological
ستایش امیز
competetive
رقابت امیز
conciliar
توط ئه امیز
domineeringly
بطورتحکم امیز
dissipative
اسراف امیز
disdianful
اهانت امیز
disapprobatory
مذمت امیز
disapprobatory
تقبیح امیز
damnatory
لعنت امیز
curmudgeonly
خست امیز
inculpatory
تهمت امیز
criminative
تهمت امیز
profane
کفر امیز
corruptive
فساد امیز
contrarious
مخالفت امیز
consultatory
مشورت امیز
confusional
اغتشاش امیز
based on private motives
غرض امیز
pacificatory
صلح امیز
conciliative
صلح امیز
affrontive
دشنام امیز
affrontive
توهین امیز
afflictive
مصیبت امیز
beatific
سعادت امیز
sardonically
کنایه امیز
sardonically
طعنه امیز
slanderous
افترا امیز
advised
مصلحت امیز
antagonistic
مخالفت امیز
competitive
رقابت امیز
sardonic
کنایه امیز
sardonic
طعنه امیز
peremptory
شتاب امیز
jocular
شوخی امیز
competitiveness
رقابت امیز
educative
تربیت امیز
flattering
تملق امیز
honorific
افتخار امیز
honorifics
افتخار امیز
apologetic
پوزش امیز
sniffy
اهانت امیز
diverting
تفریح امیز
complimentary
تعریف امیز
speculative
احتکار امیز
affetionate
محبت امیز
affeluo'so a
عاطفه امیز
adversative
نقض امیز
adventurously
بطورمخاطره امیز
adulatory
تملق امیز
pejorative
تحقیر امیز
insidious
دسیسه امیز
admonitive
نصیحت امیز
admissive
تصدیق امیز
acrimenious
تعنه امیز
acclamatory
تحسین امیز
absolutory
بخشش امیز
abrogative
نسخ امیز
venturesome
مخاطره امیز
glamorous
طلسم امیز
provocative
تحریک امیز
incensive
هیجان امیز
repoachful
سرزنش امیز
obreptitious
خدعه امیز
ostensive
تظاهر امیز
philosophistic
سفسطه امیز
praiseful
ستایش امیز
prankful
شوخی امیز
preachy
موعظه امیز
procrastinatory
طفره امیز
objurgatory
سرزنش امیز
monitive
اندرز امیز
indemnificatory
غرامت امیز
intercessorial
شفاعت امیز
intercessory
شفاعت امیز
intermedial
وساطت امیز
intimidatory
تهدید امیز
iron ical
طعنه امیز
justificatory
توجیه امیز
minatory
تهدید امیز
protreptic
موعظه امیز
tolerantly
مدارا امیز
tragical
مصیبت امیز
traitorous
خیانت امیز
vexatious
رنجش امیز
vindicative
حمایت امیز
vituperatory
سرزنش امیز
vituperatory
توبیخ امیز
supplicatory
التماس امیز
sportiveŠetc
شوخی امیز
recommendatory
توصیه امیز
reconciliatory
مصالحه امیز
reprehensive
ملامت امیز
revelatory
مکاشفه امیز
riskful
مخاطره امیز
scorner
استهزاء امیز
smoothe
تعارف امیز
sophistic
سفسطه امیز
wailful
تاثر امیز
imprecatory
لعنت امیز
elusory
طفره امیز
expiatory
شفاعت امیز
expostulatory
عتاب امیز
extatic
نشاط امیز
extenuatory
تخفیف امیز
false hearted
خیانت امیز
felonious
جنایت امیز
felonious
خیانت امیز
floniously
بطورخیانت امیز
expediential
مصلحت امیز
exonerative
تبرئه امیز
execratory
لعنت امیز
encomiastic
ستایش امیز
eulogistic
ستایش امیز
exaggeratedly
بطوراغراق امیز
exaggerative
اغراق امیز
exaggeratory
اغراق امیز
excomminucative
تکفیر امیز
exculpatory
تبرئه امیز
excusatory
پوزش امیز
fradulent
فریب امیز
fraudful
حیله امیز
hyperbolic
اغراق امیز
impetrative
لابه امیز
impetrative
استغاثه امیز
impetratory
لابه امیز
impetratory
استغاثه امیز
imputative
تهمت امیز
impostrous
دغل امیز
impostrous
تزویر امیز
humoursome
شوخی امیز
humiliatory
توهین امیز
humiliatory
اهانت امیز
funest
هلاکت امیز
gloatingly
حسرت امیز
gnostic
اسرار امیز
gratulatory
تبریک امیز
gratulatory
تهنیت امیز
high flown
اغراق امیز
hortative
اندرز امیز
hubristic
اهانت امیز
imprecatory
نفرین امیز
sententious
نصیحت امیز
discouraging
یاس امیز
admiring
پسند امیز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com