Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (45 milliseconds)
English
Persian
to give a knee to
حمایت کردن تایید کردن
Other Matches
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
support
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
to stand up for
پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
support
پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
assert
حمایت کردن ازاد کردن
asserts
حمایت کردن ازاد کردن
asserting
حمایت کردن ازاد کردن
stick up for
<idiom>
کمک کردن ،حمایت کردن
asserted
حمایت کردن ازاد کردن
maintrain
حمایت کردن از
sustained
حمایت کردن از
protect
حمایت کردن
to take under one's wing
حمایت کردن
to defend
[from]
حمایت کردن
[از]
sustain
حمایت کردن از
aid
حمایت کردن
vindicate
حمایت کردن از
aided
حمایت کردن
vindicated
حمایت کردن از
aiding
حمایت کردن
uphold
حمایت کردن از
sustains
حمایت کردن از
vindicates
حمایت کردن از
upholds
حمایت کردن از
vindicating
حمایت کردن از
protecting
حمایت کردن
defended
حمایت کردن
protects
حمایت کردن
defend
حمایت کردن
to agitate
[for]
حمایت کردن
defends
حمایت کردن
support
حمایت کردن
defending
حمایت کردن
propugn
حمایت کردن از
stead
گذاشتن حمایت کردن
espouses
شوهردادن حمایت کردن از
assists
پیوستن به حمایت کردن از
espouse
شوهردادن حمایت کردن از
espousing
شوهردادن حمایت کردن از
espoused
شوهردادن حمایت کردن از
assisting
پیوستن به حمایت کردن از
assisted
پیوستن به حمایت کردن از
assist
پیوستن به حمایت کردن از
second
پشتیبانی کردن تایید کردن
approving
تصدیق کردن تایید کردن
approves
تصدیق کردن تایید کردن
seconded
پشتیبانی کردن تایید کردن
uphold
تقویت کردن تایید کردن
seconding
پشتیبانی کردن تایید کردن
upholds
تقویت کردن تایید کردن
approve
تصدیق کردن تایید کردن
seconds
پشتیبانی کردن تایید کردن
supporting
تایید کردن
corroborating
تایید کردن
vertify
تایید کردن
corroborated
تایید کردن
corroborate
تایید کردن
acknowledge
تایید کردن
acknowledges
تایید کردن
acknowledging
تایید کردن
corroborates
تایید کردن
grace
تایید کردن
emphasizes
تایید کردن
emphasize
تایید کردن
emphasising
تایید کردن
emphasized
تایید کردن
gracing
تایید کردن
approve
تایید کردن
graces
تایید کردن
emphasises
تایید کردن
emphasised
تایید کردن
emphasizing
تایید کردن
approves
تایید کردن
ratify
تایید کردن
approving
تایید کردن
ratifies
تایید کردن
ratifying
تایید کردن
ratified
تایید کردن
support
تایید کردن
graced
تایید کردن
confirms
تایید کردن
confirm
تایید کردن
maintain
حمایت کردن از مدعی بودن
maintains
حمایت کردن از مدعی بودن
maintained
حمایت کردن از مدعی بودن
stick one's neck out
<idiom>
مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
to stand by a person
از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
support
تایید کردن نگهداری
security clearance
تایید صلاحیت کردن
validating
تایید اعتبار قانونی کردن
vouch
اطمینان دادن تایید کردن
validates
تایید اعتبار قانونی کردن
validated
تایید اعتبار قانونی کردن
validate
تایید اعتبار قانونی کردن
avouch
مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
clearance
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
protective duty
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
egis
حمایت
in suppotrtof
به حمایت
patronage
حمایت
vindication
حمایت
aid
حمایت
protection
حمایت
belay
حمایت
lee
حمایت
advocation
حمایت
sponsorship
حمایت
aided
حمایت
auspices
حمایت
protectorship
حمایت
support
حمایت
abetment
حمایت
aiding
حمایت
overprotection
حمایت مفرط
vindicable
حمایت کردنی
dynamic balay
حمایت متحرک
emotional support
حمایت عاطفی
vindicative
حمایت امیز
partisanship
هواخواهی حمایت
maintenance
حمایت خرجی
belayer
حمایت کننده
sheltered
محافظت حمایت
maintenance of membership
حمایت از عضویت
shelters
محافظت حمایت
sheltering
محافظت حمایت
shelter
محافظت حمایت
covering a man
حمایت فوروارد
price support
حمایت قیمتی
protection
حراست حمایت
price support
حمایت قیمت
self support
حمایت از خود
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
bring up
صعود با حمایت از بالا
environmetal protection
حمایت محیط زیستی
belay on
علامت با طناب در حمایت
protectionism
مکتب طرفدار حمایت
consumerism
حمایت از مصرف کننده
stand one's ground
<idiom>
حمایت از جایگاه شخص
auspice
سایه حمایت توجهات
vindicatory
مربوط به دفاع و حمایت
agricultural support policy
سیاست حمایت از کشاورزی
protege
حمایت شده شاگرد
consumer protection
حمایت از مصرف کننده
statolatry
حمایت ازقدرت مرکزی
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
protectionists
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist
طرفدار حمایت از صنایع داخلی
consumer organization
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
protectionist
طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionism
سیستم حمایت از تولیدات داخلی
supportable
حمایت کردنی تاب اوردنی
Thank you for your support
با تشکر برای حمایت شما.
price support system
نظام قیمتهای حمایت شده
farm price supports
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
grace
تایید
acknowledgement
تایید
graces
تایید
confirmation
تایید
acknowledgements
تایید
acknowledgments
تایید
verification
تایید
graced
تایید
approval
تایید
allegations
تایید
corroboration
تایید
certification
تایید
allegation
تایید
gracing
تایید
serves
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serve
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
concentrating
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on
[against]
somebody
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com