Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 231 (13 milliseconds)
English
Persian
charge
حمله به حریف
charges
حمله به حریف
Search result with all words
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
tackle
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
parried
دفع کردن حمله حریف
parries
دفع کردن حمله حریف
parry
دفع کردن حمله حریف
parrying
دفع کردن حمله حریف
disengage
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
assault
حمله بدنی به حریف
assaulted
حمله بدنی به حریف
assaults
حمله بدنی به حریف
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
bootleg
نوعی حمله با فریفتن حریف
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
deropement
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
stop hit
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
touch football
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
Other Matches
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
بیک حمله دریک حمله
hysteroid
حمله تشنجی شبیه حمله
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
front line
خط حمله خط حمله یادفاع
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
post attack
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
adversaries
حریف
adversary
حریف
match
حریف
rivalling
حریف
foes
حریف
matches
حریف
rivals
حریف
rivalled
حریف
rivaling
حریف
opponent
حریف
rivaled
حریف
opponents
حریف
rival
حریف
challengers
حریف
foe
حریف
challenger
حریف
d. cut d.
حریف
adversarial
حریف
competitors
حریف
competitor
حریف
shadowing
چسبیدن به حریف
dropping
جاگذاشتن حریف
shadow
چسبیدن به حریف
copes
حریف شدن
coped
حریف شدن
jack of all trades
همه فن حریف
jacks of all trades
همه فن حریف
victim
حریف ضعیف
victims
حریف ضعیف
shadows
چسبیدن به حریف
drops
جاگذاشتن حریف
playing the man
بازی با حریف
away
زمین حریف
cope
حریف شدن
opponent
حریف طرف
i cannot manage him
حریف او نمیشوم
opponents
حریف طرف
copings
حریف شدن
head butt
با سر به حریف زدن
sell a dummy
فریفتن حریف
he was too much for me
من حریف او نبودم
end
زمین حریف
ended
زمین حریف
ends
زمین حریف
swingman
همه فن حریف
adversaries
حریف کشتی
shadowed
چسبیدن به حریف
downfield
زمین حریف
drop
جاگذاشتن حریف
deliver a series of blows
بمباران حریف
dropped
جاگذاشتن حریف
adversary
حریف کشتی
target
سینه حریف
razzle dazzle
فریفتن حریف
targetting
سینه حریف
targetted
سینه حریف
targets
سینه حریف
targeting
سینه حریف
targeted
سینه حریف
deceived
فریب دادن حریف
deceiving
فریب دادن حریف
deceives
فریب دادن حریف
hinders
مانع حریف شدن
deceive
فریب دادن حریف
drops
پشت سر گذاشتن حریف دو
dropping
پشت سر گذاشتن حریف دو
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
dropped
پشت سر گذاشتن حریف دو
hindering
مانع حریف شدن
marks
نشانه کردن حریف
put the ball on the floor
رد کردن توپ از حریف
shut down
شکست دادن حریف
clinch
بغل کردن حریف
block
سدکردن غیرمجاز حریف
blocked
سدکردن غیرمجاز حریف
blocks
سدکردن غیرمجاز حریف
stomach throw
افکندن حریف از پشت
they are well matched
حریف یکدیگر هستند
to stand up to one's opponent
با حریف روبرو شدن
mark
نشانه کردن حریف
burn
امتیاز گرفتن از حریف
burns
امتیاز گرفتن از حریف
clinched
بغل کردن حریف
hinder
مانع حریف شدن
clinches
بغل کردن حریف
clinching
بغل کردن حریف
utility
ذخیره همه فن حریف
lapped
رسیدن به حریف جلویی
lap
رسیدن به حریف جلویی
sparring partner
حریف مشت بازی
He is jack of all trades . he can cope with any thing .
همه فن حریف است
scout
ارزیابی حریف اینده
unanswered
همردیف نبودن حریف
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
outclassing
شکست فاحش حریف
outclassed
شکست فاحش حریف
outclass
شکست فاحش حریف
back sacrifice throw
افکندن حریف ازپشت
go behind
به پشت حریف رفتن
outclasses
شکست فاحش حریف
jink
فریب دادن حریف
scouts
ارزیابی حریف اینده
draw
رویارویی دو حریف در اغار
intercepts
قطع پاسکاری حریف
intercepted
قطع پاسکاری حریف
intercept
قطع پاسکاری حریف
bluffs
حریف را از میدان درکردن
bluffing
حریف را از میدان درکردن
bluffed
حریف را از میدان درکردن
bluff
حریف را از میدان درکردن
scouted
ارزیابی حریف اینده
draws
رویارویی دو حریف در اغار
kin geri
لگد به بیضه حریف
dribbling
رد کردن توپ از حریف
personal foul
خطای بدنی به حریف
dribble
رد کردن توپ از حریف
dribbled
رد کردن توپ از حریف
pattern offense
موضعگیری در برابر حریف
dribbles
رد کردن توپ از حریف
assorted
همه فن حریف همسر
deciding
نزدیک به دروازه حریف
intercepting
قطع پاسکاری حریف
cut down
زمین زدن حریف
hindered
مانع حریف شدن
kukutsu dachi
ایستادن در مقابل حریف
manage a person
حریف کسی شدن
outplay
بازی بهتر از حریف
outroll
شکست دادن حریف
circle dodge
گریز از حریف در مسیرمنحنی
onside
پا به توپ در زمین حریف
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
slashed
چرخاندن چوب به طرف حریف
simple leg ride
شگک خراب کردن حریف
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
unlap
یک دور به حریف نزدیکتر شدن
trompement
گریز شمشیرباز از ضربه حریف
box out
موضعگیری بین حریف و سبد
to overcrow one's rival
از پیروزی بر حریف شادی کردن
bait the hole
گول زدن مدافع حریف
interference
سد کردن غیرمجاز راه حریف
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
win by retirement
پیروزی با کنار رفتن حریف
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
shut out
مانع پیروزی حریف شدن
hinder
جلوگیری از ضربه زدن حریف
holding and hitting
گرفتن حریف و ضربه زدن
hindered
جلوگیری از ضربه زدن حریف
out of distance
دور بودن شمشیرباز از حریف
hindering
جلوگیری از ضربه زدن حریف
hinders
جلوگیری از ضربه زدن حریف
outside hook
فت پا و بهم زدن تعادل حریف
underdogs
فرصت برد به حریف ندادن
underdog
فرصت برد به حریف ندادن
hip rool
تاباندن حریف از روی باسن
hand out
حریف دریافت کننده سرویس
shut off
بهم زدن نقشه حریف
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
finger hold
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
dummy
گول زدن حریف در تجمع
dummies
گول زدن حریف در تجمع
slashes
چرخاندن چوب به طرف حریف
clothes lines
ضبه زدن و انداختن حریف
clothes line
ضبه زدن و انداختن حریف
gang tackle
با چند بازیگر حریف را فروداوردن
slash
چرخاندن چوب به طرف حریف
handing
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
slashing
چرخاندن چوب به طرف حریف
hooking
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
blank
ممانعت از امتیاز گیری حریف
blankest
ممانعت از امتیاز گیری حریف
hand
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
overplaying
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplays
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
deke
گول زدن حریف برای تغییرمحل
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
hand off
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
strip
کشیدن یا انداختن توپ از دست حریف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com