English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (7 milliseconds)
English Persian
carried حمل غیرمجاز توپ
carries حمل غیرمجاز توپ
carry حمل غیرمجاز توپ
carrying حمل غیرمجاز توپ
Search result with all words
hooking سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
foul فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
unauthorized غیرمجاز
illicit غیرمجاز
block سدکردن غیرمجاز حریف
blocked سدکردن غیرمجاز حریف
blocks سدکردن غیرمجاز حریف
illegal حرام غیرمجاز
wash حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washed حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
washes حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold گرفتن غیرمجاز توپ
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds گرفتن غیرمجاز توپ
obstruction سد کردن غیرمجاز
obstructions سد کردن غیرمجاز
interference ممانعت غیرمجاز
interference سد کردن غیرمجاز راه حریف
encroaching قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
burn کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
burns کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
interfere سد کردن غیرمجاز
interfered سد کردن غیرمجاز
interferes سد کردن غیرمجاز
contraband کالای غیرمجاز
false start حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false starts حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
wildcat غیرمجاز
wildcats غیرمجاز
jerk پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerked پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerking پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerks پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
gavel بهره غیرمجاز
gavels بهره غیرمجاز
elbowing ضربه غیرمجاز با ارنج
holding گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
crackback نوعی سد کردن غیرمجاز
double hit دو ضربه غیرمجاز پی در پی
exclusion area منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
face hold گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
fast pill ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
finger hold خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
jab checking فروبردن غیرمجاز مستقیم چوب لاکراس به بدن حریف
jacklight ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
leg before wicket حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
ooch حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
throw forward بردن غیرمجاز توپ به جلو
unallowable غیرمجاز
vital point حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
water bailiffs مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
unlicensed غیرمجاز
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com