English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
warrent حواله وسیله تضمین
Other Matches
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
order حواله کرد حواله کردن دستور
warranties امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranty امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
indemnity تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
guaranty تضمین
guarantee تضمین
guarantees تضمین
guarantee تضمین
warranty تضمین
pledge [archaic] [guaranty] تضمین
gurantee تضمین
assurance تضمین
assurances تضمین
guaranty تضمین
collateral تضمین
guaranteed تضمین
warrants تضمین حکم
guarantee period مدت تضمین
surety bond تضمین نامه
service obligation تضمین خدمت
in bond تحت تضمین
seals نشان تضمین
back letter گواهی تضمین
value as security ارزش تضمین
warrants تضمین کردن
bond تضمین کردن
under reserve تحت تضمین
warrant تضمین کردن
warrant تضمین حکم
warranted تضمین حکم
bank note چک تضمین شده
warranted تضمین کردن
warranting تضمین کردن
warranting تضمین حکم
seal نشان تضمین
bonded تضمین دار
embodiment تضمین درج
security مصونیت تضمین
security گرو تضمین
money back تضمین پرداخت
certified check چک تضمین شده
certify تضمین کردن
certifies تضمین کردن
certifying تضمین کردن
ensuring تضمین کردن
ensures تضمین کردن
ensure تضمین کردن
insuring تضمین کردن
bonded تحت تضمین
ensured تضمین کردن
insures تضمین کردن
indemnification تضمین خسارت
money order حواله
transferring حواله
bills حواله
warrants حواله
transfers حواله
bill حواله
drafts حواله
money orders حواله
order حواله
draft حواله
cheques حواله
drafted حواله
warranted حواله
cheque حواله
transfer حواله
warrant حواله
trasfer حواله
warranting حواله
assignments حواله
assignment حواله
to ensure something تضمین کردن [چیزی]
gap in coverage ناکافی بودن تضمین
guaranteed prices قیمتهای تضمین شده
indemnities تاوان تضمین خسارت
bail تضمین ضمانت کردن
voucher مدرک تضمین کننده
vouchers مدرک تضمین کننده
guarantees تامین تضمین کردن
guarantee تامین تضمین کردن
payment under reserve پرداخت تحت تضمین
indemnity تاوان تضمین خسارت
guaranteed تامین تضمین کردن
draft حواله برات
assigning حواله کردن
pay voucher حواله حقوقی
assigner حواله دهنده
delegant حواله دهنده
order cheque چک به حواله کرد
to the order of به حواله کرد
drawer حواله دهنده
post office order چک یا حواله پستی
drawers حواله دهنده
transference تحویل حواله
assigns حواله گیر
assign حواله گیر
assigned حواله کردن
assigned حواله گیر
assigning حواله گیر
assigns حواله کردن
assignor حواله دهنده
acceptance قبولی حواله
acceptances قبولی حواله
assign حواله کردن
post order حواله پستی
indorsation حواله کردن
delivery order حواله تحویل
money order حواله پولی
debenture حواله دولتی
endorser حواله دهنده
bank draft حواله بانکی
money order حواله پول
draw a cheque for حواله کردن
money orders حواله پولی
money orders حواله پول
drafted حواله برات
transfer of obligation حواله مدنی
drafts حواله برات
delivery note حواله تحویل
make a draft for حواله کردن
back order release حواله الف
bank bill حواله بانکی
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
warranted rate of growth نرخ رشد تضمین شده
guaranteed ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees ضمانت نامه تضمین کردن
guaranty تضمین ضمانت یا تعهد کردن
bank paper چک تضمین شده سفته بانکی
avouch تضمین کردن مستقر ساختن
guarantee ضمانت نامه تضمین کردن
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
overdrafts حواله زیادتر از اعتبار
overdraft حواله بی محل یا بی اعتبار
overdraft حواله زیادتر از اعتبار
money order حواله پستی وتلگرافی
money orders حواله پستی وتلگرافی
devisee ذینفع حواله ارزی
foreign bill حواله ارز خارجی
assignments حواله کردن مامورکردن
warrant to bearer به حواله کرد حامل
overdrafts حواله بی محل یا بی اعتبار
assignment حواله کردن مامورکردن
sight draft برات یا حواله دیداری
advice note حواله پیش پرداخت
bank note چک تضمین شده سند در وجه حامل
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
overdraw بیش از اعتبار حواله یا چک دادن
cash حواله پستی تلگرافی یا بانکی
accepting bank بانک پذیرنده حواله یابرات
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
payable to order قابل پرداخت به حواله کرد
cashing حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashed حواله پستی تلگرافی یا بانکی
divided warrant حواله پرداخت سود سهام
cashes حواله پستی تلگرافی یا بانکی
This is the only way to guarantee that ... تنها راه برای تضمین این است که ...
ration credit تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
bond تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
obligated stocks کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
endorsements صحه امضاء حواله شرح پشت سند
endorsement صحه امضاء حواله شرح پشت سند
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
overdraw بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com