English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (2 milliseconds)
English Persian
drainage area حوزه ابخیز
Search result with all words
catchment area حوزه ابخیز ابگیر
catchment areas حوزه ابخیز ابگیر
Other Matches
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
drainage area ابخیز
drainage basin ابخیز
catchment ابخیز
watershed ابخیز
watersheds ابخیز
catchment areas ابخیز
catchment area ابخیز
waste catchment ابخیز
cathment area ابخیز
aquiferous ابخیز
aquifer ابخیز
range حوزه
basins حوزه
aquifer حوزه
basin حوزه
districts حوزه
district حوزه
departments حوزه
spheres حوزه
extent حوزه
ranged حوزه
circuity حوزه
sphere حوزه
presidency حوزه
ambit حوزه
department حوزه
ranges حوزه
jurisdication حوزه
precinct حوزه
field حوزه
domains حوزه
areas حوزه
area حوزه
realm حوزه
realms حوزه
zone حوزه
zero field بی حوزه
precincts حوزه
fielded حوزه
fields حوزه
zones حوزه
domain حوزه
scope حوزه
free field حوزه ازاد
chapelry حوزه کلیسا
apanage حوزه درامداتفاقی
test bay حوزه ازمایش
drainage basin حوزه زهکش
seepage area حوزه تراوش
scope of coverage حوزه عمل
prefecture حوزه اداری
kingdom حوزه اقتدار
judicature حوزه قضایی
induction field حوزه القائی
image field حوزه تصویر
ground water basin حوزه اب زیرزمینی
f.of operations حوزه عملیات
drainge area حوزه زهکشی
span of control حوزه نظارت
departments حوزه کمیته
electorates حوزه انتخابیه
electorate حوزه انتخابیه
constituency حوزه انتخابیه
scope قلمرو حوزه
precinct بخش حوزه
constituency حوزه انتخاباتی
constituencies حوزه انتخابیه
precincts بخش حوزه
circuits جریان حوزه
modules حوزه گنجایش
module حوزه گنجایش
catchment area حوزه ابریز
catchment areas حوزه ابریز
circuit حوزه قضائی
circle محفل حوزه
circuits حوزه قضائی
department حوزه کمیته
constituencies حوزه انتخاباتی
domain حوزه دایره
circuit جریان حوزه
domains حوزه دایره
magnetic fields حوزه مغناطیسی
magnetic field حوزه مغناطیسی
circling محفل حوزه
circles محفل حوزه
circled محفل حوزه
flashing کاهش حوزه مغناطیسی
princedom حوزه حکومت شاهزاده
see مقر یا حوزه اسقفی
poll حوزه رای گیری
polled حوزه رای گیری
polls حوزه رای گیری
circuit حوزه صلاحیت دادگاه
circuits حوزه صلاحیت دادگاه
sees مقر یا حوزه اسقفی
coil field حوزه سیم پیچ
intersplere در حوزه یکدیگر امدن
intendancy مدیریت حوزه مباشرت
constituencies هیات موکلان یک حوزه
free trade area حوزه تجارت ازاد
bolson حوزه ابریز بسته
catchment حوزه ابریز مرزی
constituency هیات موکلان یک حوزه
flooding area حوزه سیل گیر
blind drainage area حوزه ابریز بسته
compass حدود وثغور حوزه
magnetic deflection انحراف در حوزه مغناطیسی
military area حوزه جغرافیایی نظامی
basins حوزه رودخانه ابگیر
venues حوزه صلاحیت دادگاه
active zone of well حوزه فعال چاه
basin حوزه رودخانه ابگیر
venue حوزه صلاحیت دادگاه
basin area حوزه ابریز رودخانه
circuits حوزه قضایی یک قاضی دور
well field حوزه تغذیه کننده چاه
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
to come within the scope of the law در حوزه عمل قانون بودن
plural vote رای یک تن در چند حوزه انتخابی
runoff جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
degaussing تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
vicarate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
rain discharge حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
occupation franchise حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
Sarouk ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com