English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
English Persian
constituencies حوزه انتخابیه
constituency حوزه انتخابیه
electorate حوزه انتخابیه
electorates حوزه انتخابیه
Other Matches
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
electoral legislative term دوره انتخابیه
ranged حوزه
departments حوزه
district حوزه
districts حوزه
precinct حوزه
jurisdication حوزه
basin حوزه
basins حوزه
range حوزه
ranges حوزه
extent حوزه
department حوزه
presidency حوزه
sphere حوزه
spheres حوزه
aquifer حوزه
circuity حوزه
ambit حوزه
precincts حوزه
zero field بی حوزه
realm حوزه
areas حوزه
domains حوزه
realms حوزه
zone حوزه
field حوزه
fielded حوزه
fields حوزه
area حوزه
scope حوزه
domain حوزه
zones حوزه
drainage basin حوزه زهکش
apanage حوزه درامداتفاقی
drainage area حوزه ابخیز
chapelry حوزه کلیسا
drainge area حوزه زهکشی
span of control حوزه نظارت
seepage area حوزه تراوش
scope of coverage حوزه عمل
prefecture حوزه اداری
kingdom حوزه اقتدار
judicature حوزه قضایی
induction field حوزه القائی
image field حوزه تصویر
ground water basin حوزه اب زیرزمینی
free field حوزه ازاد
f.of operations حوزه عملیات
test bay حوزه ازمایش
departments حوزه کمیته
circled محفل حوزه
circle محفل حوزه
catchment areas حوزه ابریز
circuits حوزه قضائی
scope قلمرو حوزه
circuit حوزه قضائی
constituencies حوزه انتخاباتی
precinct بخش حوزه
modules حوزه گنجایش
module حوزه گنجایش
catchment area حوزه ابریز
circuits جریان حوزه
circles محفل حوزه
department حوزه کمیته
domain حوزه دایره
domains حوزه دایره
magnetic fields حوزه مغناطیسی
magnetic field حوزه مغناطیسی
constituency حوزه انتخاباتی
circuit جریان حوزه
circling محفل حوزه
precincts بخش حوزه
catchment areas حوزه ابخیز ابگیر
princedom حوزه حکومت شاهزاده
catchment area حوزه ابخیز ابگیر
circuit حوزه صلاحیت دادگاه
circuits حوزه صلاحیت دادگاه
polls حوزه رای گیری
polled حوزه رای گیری
poll حوزه رای گیری
flashing کاهش حوزه مغناطیسی
flooding area حوزه سیل گیر
compass حدود وثغور حوزه
catchment حوزه ابریز مرزی
intersplere در حوزه یکدیگر امدن
intendancy مدیریت حوزه مباشرت
coil field حوزه سیم پیچ
constituencies هیات موکلان یک حوزه
blind drainage area حوزه ابریز بسته
constituency هیات موکلان یک حوزه
free trade area حوزه تجارت ازاد
basin area حوزه ابریز رودخانه
basins حوزه رودخانه ابگیر
venues حوزه صلاحیت دادگاه
see مقر یا حوزه اسقفی
venue حوزه صلاحیت دادگاه
military area حوزه جغرافیایی نظامی
active zone of well حوزه فعال چاه
magnetic deflection انحراف در حوزه مغناطیسی
sees مقر یا حوزه اسقفی
basin حوزه رودخانه ابگیر
bolson حوزه ابریز بسته
well field حوزه تغذیه کننده چاه
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
circuits حوزه قضایی یک قاضی دور
plural vote رای یک تن در چند حوزه انتخابی
to come within the scope of the law در حوزه عمل قانون بودن
runoff جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
degaussing تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
vicarate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
rain discharge حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
occupation franchise حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
Sarouk ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com