Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (7 milliseconds)
English
Persian
intagliated
حکاکی شده منقوش
Other Matches
figured
منقوش
engraves
منقوش کردن
engrave
منقوش کردن
graved
منقوش ساختن
painted pottery
سفالکاری منقوش
tapestries
پرده منقوش
decorated pottery
سفالکاری منقوش
imprints
منقوش کردن
plaques
لوح منقوش
plaque
لوح منقوش
imprinted
منقوش کردن
imprint
منقوش کردن
tapestry
پرده منقوش
engraved
منقوش کردن
lapidarian
منقوش روی سنگ
lapidary
منقوش روی سنگ
tapestried
دارای پرده منقوش
graphically
بطور نوشته یا منقوش
to stamp on the memory
در ذهن منقوش ساختن
stained glass
شیشه کاری منقوش
stained glass
شیشه بندی منقوش
tole
حلبی منقوش وجلادار
stamp
نقش بستن منقوش کردن
stamps
نقش بستن منقوش کردن
figurate
دارای شکل معین منقوش
stylography
حکاکی
glyptics
حکاکی
gravure
حکاکی
in intaglio
با حکاکی
carving
حکاکی
engraving
حکاکی
engravings
حکاکی
tapis
پارچه منقوش پردهای یا رومیزی یا فرش
graving tool
قلم حکاکی
burin
قلم حکاکی
cutting chisel
قلم حکاکی
scribes
حکاکی کردن
scribe
حکاکی کردن
glyptic
مربوط به حکاکی
alicatado
[کاشی کاری منقوش در اسپانیا و آمریکای لاتین]
woodcut
حکاکی روی چوب
toreutics
فن حکاکی وقلم زنی
lithographs
حکاکی روی سنگ
lithograph
حکاکی روی سنگ
inscribes
حکاکی کردن نشاندن
inscribing
حکاکی کردن نشاندن
inscribed
حکاکی کردن نشاندن
lithography
حکاکی بر روی سنگ
inscribe
حکاکی کردن نشاندن
stilus
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
corn-cob
حکاکی روی ظرف چوبی
die sinking and engraving machine
دستگاه فرز حدیده و حکاکی
stylograph
قلم حکاکی وگراور سازی
carving knife
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
carving knives
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
lithographs
حکاکی روی سنگ حجاری
styluses
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
stylus
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
styli
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
lithograph
حکاکی روی سنگ حجاری
woodcut
گراوور چوبی حکاکی بر لوحه چوبین
photoglyph
صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
scrimshaw
اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
lion
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
intaglio
تصویر حکاکی شده روی سنگ یا مواد سخت
totem poles
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem pole
تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
integrated circuit
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchip
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
inscribe
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
lithoglyptics
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
inscribes
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
glyptography
شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
characterizes
مشخص کردن منقوش کردن
characterize
مشخص کردن منقوش کردن
characterising
مشخص کردن منقوش کردن
characterizing
مشخص کردن منقوش کردن
characterises
مشخص کردن منقوش کردن
characterised
مشخص کردن منقوش کردن
characterized
مشخص کردن منقوش کردن
engrave
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraves
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
insculp
حکاکی کردن گراور کردن
printed circuit board
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com