Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (3 milliseconds)
English
Persian
governmental
حکومتی
belonging to the state
<adj.>
حکومتی
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
حکومتی
governmental
<adj.>
حکومتی
national
[state, federal state]
<adj.>
حکومتی
Other Matches
anarchy
بی حکومتی
government circles
دوایر حکومتی
government house
اداره حکومتی
gubernatorial
مربوط به فرماندار یافرمانداری حکومتی
gynaecocracy
حکومتی که دردست اناث باشد
oligrachy
هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
dictatorship
حکومتی که به فرمان یک فرد مستبد اداره میشود
dictatorships
حکومتی که به فرمان یک فرد مستبد اداره میشود
representative government
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
oligrachy
حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
oligarchical
وابسته به حکومتی که بدست چندتن اداره میشود
oligarchic
وابسته به حکومتی که بدست چند تن اداره میشود
corporative state
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
theocracies
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
theocracy
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
isocracy
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
mixed government
حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
polygarchy
حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
bureaucreacy
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
totalitarianism
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com