English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
English Persian
self government حکومت به دست مردم
Search result with all words
self-government حکومت بدست مردم
democracies حکومت قاطبه مردم
democracies مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy حکومت قاطبه مردم
democracy مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
home rule حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
self goverment حکومت توده مردم خود فرمانی
colony گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
Other Matches
hagiarchy حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
popular مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite مردم خواست رای قاطبه مردم
technocracy حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
autocracy حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
civicism اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
to never let yourself get to thinking like them <idiom> نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
population تعداد مردم مردم
populations تعداد مردم مردم
heptarchic دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
dominion حکومت
governments حکومت
administrations حکومت
administration حکومت
gynocracy حکومت زن
government حکومت
gynarchy حکومت زن
raj حکومت
autarchy حکومت استبدادی
thalassocracy حکومت بر دریاها
gynaecocracy حکومت زنان
plutocracy حکومت اغنیاء
plutocracy حکومت توانگران
martial law حکومت نظامی
caesarism حکومت مطلقه
police states حکومت پلیسی
democracies حکومت ملی
democracy حکومت ملی
plutocracies حکومت توانگران
sword law حکومت سرنیزه
caesarism حکومت امپراطوری
despotism حکومت مطلقه
plutocracies حکومت دولتمندان
central government حکومت مرکزی
autarky حکومت استبدادی
misruled بد حکومت کردن
polities طرز حکومت
the sabre حکومت نظامی
misrules بد حکومت کردن
thearchy حکومت خدایان
theonomy حکومت خدایی
under the seway of تحت حکومت
misruling بد حکومت کردن
autocracy حکومت مستقل
plutocracies حکومت اغنیاء
police state حکومت پلیسی
monarchy حکومت سلطنتی
monarchies حکومت سلطنتی
misrule بد حکومت کردن
plutocracy حکومت دولتمندان
polity طرز حکومت
autocracy حکومت مطلق
military government حکومت نظامی
hagiocrasy حکومت مقدسان
gynocracy حکومت زنان
gynecocracy حکومت نسوان
gynecocracy حکومت زنان
mixed government حکومت مختلط
plutocratic goverment حکومت دولتمندان
governorship حکومت حکمرانی
governorship استانداری حکومت
governor's seat حکومت نشین
governmentalist حکومت گرا
governmentalism حکومت گرایی
home rule حکومت ملی
home rule حکومت داخلی
mobocracy حکومت رجاله ها
martial rule حکومت نظامی
nomocracy حکومت قانونی
local government حکومت محلی
parliamentarism حکومت پارلمانی
parliamentary government حکومت پارلمانی
kakistocracy بدترین حکومت
plutartchy حکومت دولتمندان
governance طرز حکومت
governable قابل حکومت
gerontocrasy حکومت پیران
despotic rule حکومت مطلقه
self goverment حکومت مستقل
democratic government حکومت ملی
prelacy حکومت روحانی
czarisme حکومت تزاری
czarisme حکومت قیصری
constitutionalism حکومت مشروطه
constitutional government حکومت مشروطه
coalition government حکومت ائتلافی
statolatry حکومت پرستی
stratocracy حکومت نظامیان
despotic rule حکومت استبدادی
self goverment حکومت بر نفس
gerontocracy حکومت سالخوردگان
presidential government حکومت جمهوری
puppet government حکومت پوشالی
quirinal حکومت ایتالیا
federal government حکومت متحده
fair arbitration حکومت عدل
enemy state حکومت دشمن
seat of government مقر حکومت
dyarchy حکومت دومجلسی
dyarchy حکومت دوپادشاه
duumvirate حکومت دو نفری
sword law حکومت قلدری
reigned حکومت حکمفرمایی
regime طرز حکومت
fascism حکومت فاشیستی
tyranny حکومت ستمگرانه
tyranny حکومت استبدادی
aristocracies حکومت اشرافی
aristocracy حکومت اشرافی
regimes طرز حکومت
hierocracy حکومت روحانیون
reign حکومت حکمفرمایی
regimens دسته حکومت
regimen دسته حکومت
rTgimes طرز حکومت
govern حکومت کردن
reigns حکومت حکمفرمایی
technocracy حکومت اربابان فن
rule حکومت کردن
rule حکومت سلطه
condominium حکومت مشترک
condominiums حکومت مشترک
technocracies حکومت اربابان فن
governed حکومت کردن
governs حکومت کردن
imperialism حکومت امپراتوری
dictatorship حکومت استبدادی
dictatorships حکومت استبدادی
theocracies حکومت مذهب
theocracy حکومت مذهب
the deaf مردم کر
the people مردم
population [pop.] مردم
people مردم
folks مردم
folk مردم
public مردم
peopled مردم
peopling مردم
peoples مردم
octarchy حکومت هشت تنی
technocracies حکومت کارشناسان فنی
lese majesty خیانت علیه حکومت
subject to the british rule تابع حکومت انگلیس
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
technocracy حکومت کارشناسان فنی
aristocrate طرفدار حکومت اشراف
terrorization حکومت باتهدید وارعاب
interregnum دوره حکومت موقتی
interregnums دوره حکومت موقتی
parliamentarians طرفدار حکومت پارلمانی
mobocracy حکومت عوام الناس
mdiatize بدولت یا حکومت دیگرافزودن
monarchy constitutional حکومت مشروطه سلطنتی
monocracy حکومت مستقل یا انفرادی
parliamentarian طرفدار حکومت پارلمانی
tyrannises مستبدانه حکومت کردن
martial rule تحت حکومت نظامی
ochlocracy حکومت توده خلق
interregna دوره حکومت موقتی
state of martial law حالت حکومت نظامی
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
pentarchy اتحاد پنج حکومت
seigneury قلمرو حکومت لرد
interrex رئیس حکومت موقتی
regime روش حکومت پرهیزغذایی
regimes روش حکومت پرهیزغذایی
heptarchy حکومت هفت نفری
princedom حوزه حکومت شاهزاده
polycracy حکومت چند تنی
plutocratic مربوط به حکومت توانگران
domineer مستبدانه حکومت کردن
pentarchy حکومت پنج تنی
rTgimes روش حکومت پرهیزغذایی
squirearchy حکومت ملاکین واربابان
squirarchy حکومت ملاکین واربابان
mobocracy حکومت اجامر واوباش
declare martial اعلان حکومت نظامی
proclamation of martial law اعلان حکومت نظامی
lese majeste خیانت علیه حکومت
democratism اصول حکومت ملی
khanate قلمرو حکومت خان
kaiserdom قلمرو حکومت قیصر
polyarchy حکومت چند تنی
steers حکومت اداره کردن
tyrannizes مستبدانه حکومت کردن
tyrannizing فالمانه حکومت کردن
tyrannizing مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes فالمانه حکومت کردن
tyrannising مستبدانه حکومت کردن
decentralizing حکومت محلی دادن
tyrannising فالمانه حکومت کردن
tyrannized فالمانه حکومت کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com