English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
mobocracy حکومت عوام الناس
Other Matches
populace عوام الناس
the common people عوام الناس
booboisie طبقه عوام الناس
commonalty عوام الناس توده مردم
right of people حق الناس
pine apple عین الناس
people have full control and الناس مسلطون علی اموالهم
czarism حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
technocracies حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
autocracy حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
civicism اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
popular عوام
the common people عوام
the vulgar عوام
plebs عوام
third estate عوام
laity عوام
communities عوام
commons عوام
community عوام
demagogy عوام فریبی
commoners : مردم عوام
commonest : مردم عوام
patois لهجه عوام
underclass طبقه عوام
demagogism عوام فریبی
demagogical عوام فریب
subclass طبقه عوام
common : مردم عوام
rabble-rousers عوام انگیز
lower class طبقه عوام
vulgarization عوام پسندسازی
roturier از طبقه عوام
vulgarian ادم عوام
general assembly مجلس عوام
rabble-rouser عوام انگیز
vulgus عوام الناسی
House of Commons مجلس عوام
demagogic عوام فریب
high sounding عوام فریب
high-sounding عوام فریب
rabble rouser عوام انگیز
snide ادم عوام فریب
plebeian عضو طبقه عوام
plebeians عضو طبقه عوام
rabble-rouser عوام انگیز [سیاست]
House of Commons مجلس عوام انگلیس
demagogues ادم عوام فریب
plebeianize در طبقه عوام اوردن
Pied Piper عوام انگیز [سیاست]
demagogue ادم عوام فریب
vulgarizer عوام پسند کننده
demagog ادم عوام فریب
exoteric عمومی قابل فهم عوام
roturier عضو طبقه عوام رنجبر
plebeianness وابستگی به طبقه رنجبریا عوام
chap book کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
heptarchic دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
demagogisme استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
groundhog day روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck
gynarchy حکومت زن
government حکومت
governments حکومت
dominion حکومت
gynocracy حکومت زن
raj حکومت
administration حکومت
administrations حکومت
central government حکومت مرکزی
nomocracy حکومت قانونی
martial law حکومت نظامی
theonomy حکومت خدایی
parliamentarism حکومت پارلمانی
caesarism حکومت امپراطوری
parliamentary government حکومت پارلمانی
thearchy حکومت خدایان
autarchy حکومت استبدادی
self goverment حکومت مستقل
autarky حکومت استبدادی
the sabre حکومت نظامی
plutartchy حکومت دولتمندان
self goverment حکومت بر نفس
seat of government مقر حکومت
despotism حکومت مطلقه
monarchies حکومت سلطنتی
monarchy حکومت سلطنتی
statolatry حکومت پرستی
caesarism حکومت مطلقه
quirinal حکومت ایتالیا
puppet government حکومت پوشالی
stratocracy حکومت نظامیان
police state حکومت پلیسی
presidential government حکومت جمهوری
plutocratic goverment حکومت دولتمندان
police states حکومت پلیسی
prelacy حکومت روحانی
polity طرز حکومت
governorship حکومت حکمرانی
gynocracy حکومت زنان
enemy state حکومت دشمن
thalassocracy حکومت بر دریاها
dyarchy حکومت دومجلسی
dyarchy حکومت دوپادشاه
duumvirate حکومت دو نفری
hagiocrasy حکومت مقدسان
hierocracy حکومت روحانیون
fair arbitration حکومت عدل
federal government حکومت متحده
gynecocracy حکومت نسوان
governorship استانداری حکومت
gynecocracy حکومت زنان
governmentalist حکومت گرا
governmentalism حکومت گرایی
governance طرز حکومت
governable قابل حکومت
gerontocrasy حکومت پیران
gerontocracy حکومت سالخوردگان
despotic rule حکومت استبدادی
governor's seat حکومت نشین
czarisme حکومت تزاری
czarisme حکومت قیصری
sword law حکومت قلدری
military government حکومت نظامی
constitutionalism حکومت مشروطه
constitutional government حکومت مشروطه
mixed government حکومت مختلط
coalition government حکومت ائتلافی
martial rule حکومت نظامی
sword law حکومت سرنیزه
home rule حکومت ملی
home rule حکومت داخلی
kakistocracy بدترین حکومت
despotic rule حکومت مطلقه
democratic government حکومت ملی
local government حکومت محلی
mobocracy حکومت رجاله ها
condominiums حکومت مشترک
plutocracies حکومت دولتمندان
plutocracy حکومت توانگران
plutocracy حکومت دولتمندان
theocracies حکومت مذهب
dictatorships حکومت استبدادی
misrule بد حکومت کردن
misruled بد حکومت کردن
misrules بد حکومت کردن
misruling بد حکومت کردن
dictatorship حکومت استبدادی
aristocracy حکومت اشرافی
aristocracies حکومت اشرافی
plutocracies حکومت توانگران
plutocracies حکومت اغنیاء
govern حکومت کردن
governed حکومت کردن
condominium حکومت مشترک
governs حکومت کردن
rule حکومت سلطه
technocracy حکومت اربابان فن
technocracies حکومت اربابان فن
democracies حکومت ملی
democracy حکومت ملی
theocracy حکومت مذهب
tyranny حکومت استبدادی
tyranny حکومت ستمگرانه
reigned حکومت حکمفرمایی
regimens دسته حکومت
gynaecocracy حکومت زنان
autocracy حکومت مستقل
regime طرز حکومت
regimen دسته حکومت
rule حکومت کردن
autocracy حکومت مطلق
rTgimes طرز حکومت
regimes طرز حکومت
imperialism حکومت امپراتوری
reign حکومت حکمفرمایی
under the seway of تحت حکومت
polities طرز حکومت
plutocracy حکومت اغنیاء
fascism حکومت فاشیستی
reigns حکومت حکمفرمایی
squirarchy حکومت ملاکین واربابان
heptarchy حکومت هفت نفری
seigneury قلمرو حکومت لرد
self government حکومت به دست مردم
kaiserdom قلمرو حکومت قیصر
squirearchy حکومت ملاکین واربابان
interrex رئیس حکومت موقتی
technocracy حکومت کارشناسان فنی
technocracies حکومت کارشناسان فنی
state of martial law حالت حکومت نظامی
regime روش حکومت پرهیزغذایی
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com