Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
vitalism	حیات گرایی
Other Matches
biogenesis	تکامل حیات پیدایش حیات
hydrotropism	اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
intravital	در طی حیات
alkahest	اب حیات
intravitam	در طی حیات
life	حیات
brio	حیات
vita	حیات
divan	حیات
lives	حیات
subsistence	حیات
diwan	حیات
resurgence	تجدید حیات
base-court	حیات بیرونی
enliven	حیات بخشیدن
vivification	حیات بخشی
life test	ازمون حیات
vivifier	حیات بخش
wildlife	حیات وحش
life giving	حیات بخش
life force	نشاط حیات
enlivened	حیات بخشیدن
enlivening	حیات بخشیدن
enlivens	حیات بخشیدن
vivific	حیات بخش
vivific	دارای حیات
renascence	تجدید حیات
aboveground	در قید حیات
rebirth	تجدید حیات
revitalization	تجدید حیات
staff of life	مایه حیات
alive	در قید حیات
vitalization	حیات بخشی
vital energy	قوه حیات
resuscitative	حیات بخش
biotic	مربوط به حیات وزندگی
renascent	تجدید حیات کننده
vitalism	اعتقاد به اصالت حیات
reanimate	حیات تازه بخشیدن
biocid	زیست کش مانع حیات
countenance [encourage]	حیات تازه بخشیدن
wildlife management	مدیریت حیات وحش
unregenerated	دوباره حیات نیافته
unregenerate	دوباره حیات نیافته
endemic wildlife	حیات وحش بومی
viability	امکان ادامه حیات
elate	حیات تازه بخشیدن
embolden	حیات تازه بخشیدن
encourage	حیات تازه بخشیدن
To be in the land of the living .	درقید حیات بودن
hearten	حیات تازه بخشیدن
reanimate	حیات تازه بخشیدن
biocid	قاطع حیات کشنده حشرات
revivification	تجدید حیات رونق تازه
antibiotic	جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
antibiotics	جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
refuge	اواره گاه حیات وحش
refuges	اواره گاه حیات وحش
To the end of time.	حیات ابد (زندگی جاویدان )
biologic	وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
refocillate	تجدید حیات کردن بخود اوردن
reviver	تجدید حیات کننده بهوش اورنده
zombiism	اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
biologism	اشتغال بمطالعه حیات وتجزیه وتحلیل موجودات زنده
bioastronautics	مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
metabolisms	تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolism	تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
advancement	سهم الارثی که در زمان حیات پدر به فرزندان می دهند پیش قسط
abio	کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
skepticism	شک گرایی
leftism	چپ گرایی
ambivalence	دو سو گرایی
sensualism	حس گرایی
hydrotropic	اب گرایی
instrumentalism	وسیله گرایی
positivism	اثبات گرایی
ideality	اندیشه گرایی
phototropism	نور گرایی
inflationism	تورم گرایی
pneumotropism	ریه گرایی
pragnanz	طرح گرایی
illusionism	وهم گرایی
institutionalism	بنیاد گرایی
probabilism	احتمال گرایی
intellectualism	عقل گرایی
irredentism	الحاق گرایی
moralization	اخلاق گرایی
monopolism	انحصار گرایی
mentalism	ذهن گرایی
mendelism	مندل گرایی
masculinism	نرینه گرایی
magnotropism	مغناطیس گرایی
islamism	اسلام گرایی
nationallism	ملت گرایی
necrophilia	مرده گرایی
introversion	درون گرایی
intuitionalism	شهود گرایی
intuitionism	شهود گرایی
phenomenalism	پدیده گرایی
objectivism	عین گرایی
objectivism	برون گرایی
nominalism	اسم گرایی
negativism	منفی گرایی
machiavellianism	ماکیاول گرایی
functionalism	کارکرد گرایی
cynicism	کلبی گرایی
cynism [rare] [cynicism]	کلبی گرایی
revanchism	کین گرایی
monarchical	شاه گرایی
minimalism	کمینه گرایی
consumerism	مصرف گرایی
westernization	غرب گرایی
viscerotonia	لذت گرایی
verism	حقیقت گرایی
verbalism	لفظ گرایی
utopianism	ارمان گرایی
stereotapis	جمد گرایی
spiritism	روح گرایی
sophism	سفسطه گرایی
somatotonia	فعالیت گرایی
solipsism	نفس گرایی
separatism	جدا گرایی
semitism	سامی گرایی
self determinism	نفس گرایی
sectionalism	استان گرایی
rightism	راست گرایی
subjectivism	درون گرایی
subjectivism	ذهن گرایی
utilitarianism	سودمند گرایی
universalism	عام گرایی
unitarianism	توحید گرایی
tritheism	سه یزدان گرایی
transformism	تحول گرایی
transformism	دگرگونی گرایی
theatricalism	تماشاخانه گرایی
synthetism	تالیف گرایی
syndicalism	اتحادیه گرایی
subjectivism	ذهنی گرایی
relativism	نسبیت گرایی
theism	یزدان گرایی
introspection	درون گرایی
positivism	مثبت گرایی
militarism	جنگ گرایی
traditionalism	سنت گرایی
sectarianism	فرقه گرایی
individualism	فرد گرایی
absolutism	مطلق گرایی
feudalism	تیول گرایی
animism	جان گرایی
structuralism	ساخت گرایی
defeatism	شکست گرایی
tribalism	ایل گرایی
tribalism	قبیله گرایی
extremism	افراط گرایی
perfectionism	کمال گرایی
homosexuality	همجنس گرایی
spiritualism	روح گرایی
industrialism	صنعت گرایی
nationalism	ملت گرایی
corporatism	شرکت گرایی
eroticism	شهوت گرایی
capitalism	سرمایه گرایی
altruism	همگونه گرایی
regionalism	ناحیه گرایی
realism	تحقق گرایی
realism	واقع گرایی
realism	راستین گرایی
naturalism	طبیعت گرایی
pluralism	کثرت گرایی
centralism	مرکز گرایی
quietism	ارامش گرایی
materialism	ماده گرایی
realism	واقعیت گرایی
autism	وهم گرایی
nihilism	پوچ گرایی
pragmatism	عمل گرایی
pragmatism	مصلحت گرایی
surrealism	فراواقعیت گرایی
determinism	جبر گرایی
formalism	صورت گرایی
socialism	جامعه گرایی
modernism	مدرن گرایی
modernism	نوین گرایی
rationalism	عقل گرایی
idealism	ارمان گرایی
existentialism	هستی گرایی
totalitarianism	تمرکز گرایی
subjective	ذهن گرایی
galvanotropism	برق گرایی
extroversion	برون گرایی
fixism	ثبات گرایی
germanism	المان گرایی
fixism	ایست گرایی
chromatotropism	رنگ گرایی
futurism	اینده گرایی
centration	میان گرایی
evolutionism	تکامل گرایی
erotism	شهوت گرایی
collectivism	جمع گرایی
electrotaxis	برق گرایی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com