English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
frequency range حیطه فرکانس نامی
Other Matches
frequency coverage حیطه فرکانس
frequency region حیطه فرکانس
low frequency range حیطه فرکانس پایین
nominal frequency فرکانس نامی
frequency range محدوده فرکانس نامی
wobbulator تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
resonances وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
ranges حیطه
compass حیطه
range حیطه
scope حیطه
domain حیطه
ranged حیطه
domains حیطه
scope حیطه عمل
zones حیطه محدوده
zone حیطه محدوده
gamut حدود حیطه
magnitude حیطه عمل
boom swing حیطه نوسان
capacity range حیطه توان
capacity range حیطه فرفیت
scope of coverage حیطه پوشش
visual range حیطه دید
sales area حیطه فروش
spectrum حیطه عمل
measuring range حیطه سنجش
long wave range حیطه موج بلند
aptitude area حیطه قابلیت افراد
to come within the scope of a contract در حیطه یک قرارداد بودن
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
capacities توان حیطه کار ماشین
aptitude area حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
capacity توان حیطه کار ماشین
academia حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
depravation بد نامی
depravement بد نامی
calumnies بد نامی
illustrious نامی
calumny بد نامی
ignominy بد نامی
nominal size اندازه نامی
patronymic پدر نامی
nominal length طول نامی
matronymic مادر نامی
rated fatigue limit حد دوام نامی
rated value مقدار نامی
allocated time زمان نامی
rated output توان نامی
nominal diameter قطر نامی
famous معروف نامی
design size اندازه نامی
motor rating توان نامی موتور
toponymic وابسته به مکان نامی
nominal bandwidth پهنای باند نامی
anomia زبان پریشی نامی
maximum ratings مقدار نامی حداکثر
to be called به نامی خوانده شدن
impedance voltage ولتاژاتصال کوتاه نامی
rated pay load بار مفید نامی
maximum current rating جریان نامی حداکثر
traducement بدنام سازی بد نامی
cock a doodle doo نامی که بچه بخروس میدهد
color anomia زبان پریشی نامی رنگها
heraclidae اولادهرکول پهلوان نامی یونان
hercules پهلوان نامی اساطیریونان و روم
hosts نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
maximum load rating قابلیت بارگیری نامی حداکثر
hosting نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
i sold it to one abdullah به عبدالله نامی انرا فروختم
hosted نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
host نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
shaken وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
toponymy ذکر اسامی نواحی مکان نامی
virgilian به شیوه virgil شاعر نامی روم
the porch رواق یا ایوان نامی اتن وشاگردانش بیشتربدانجامیرفتند
log in name نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
symbolic نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolically نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic i/o assignment نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
rontgen نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
koh i noor کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
instantaneous frequency مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
big five بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
to win one's spurs بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
data aggregate مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد
frequence فرکانس
line frequency فرکانس خط
low frequency فرکانس کم
frequency فرکانس
frequencies فرکانس
ratings توان نامی توان قدرت
rating توان نامی توان قدرت
frequency regulator رگولاتور فرکانس
frequency region ناحیه فرکانس
maximum frequency فرکانس حداکثر
frequency multiplication افزایش فرکانس
frequency of infinite attenuation فرکانس قطب
frequency of oscillations فرکانس نوسان
frequency recorder ضباط فرکانس
frequency recorder ثبات فرکانس
quenching frequency فرکانس نوسان
frequency of resonance فرکانس رزونانس
frequency plan طرح فرکانس
frequency parameter پارامتر فرکانس
frequency modulated مدوله فرکانس
frequency error خطای فرکانس
frequency fluctuation تغییر فرکانس
medium frequency فرکانس میانه
frequency inversion برگردان فرکانس
frequency mark نشانه فرکانس
frequency mark علامت فرکانس
frequency marking مارکاژ فرکانس
frequency modulator مدولاتور فرکانس
frequency measurement سنجش فرکانس
measuring frequency فرکانس سنجش
frequency medulation مدولاسیون فرکانس
frequency mixing ترکیب فرکانس
frequency mixture ترکیب فرکانس
frequency generator مولد فرکانس
frequency modulation مدولاسیون فرکانس
frequency modulation تلفیق فرکانس
frequency duplicator دوبلور فرکانس
frequency respone پاسخ فرکانس
frequency فرکانس تناوب
line frequency فرکانس شبکه
p band باند فرکانس
k band باند فرکانس
j band باند فرکانس
intermediate frequency tank circuit فرکانس میانی
intermediate frequency فرکانس میانی
intermediate frequency فرکانس میانه
input frequency فرکانس ورودی
input frequency فرکانس اولیه
industrial frequency فرکانس صنعتی
induction frequency converter مبدل فرکانس
impluse frequency فرکانس پولز
impluse frequency فرکانس پالس
image frequency فرکانس تصویر
idle frequency فرکانس بی باری
low frequency فرکانس پایین
natural frequency فرکانس طبیعی
frequency separation جداسازی فرکانس
mains frequency فرکانس شبکه
frequency spectrum طیف فرکانس
frequency spectrum بیناب فرکانس
frequency stability پایداری فرکانس
impluse frequency فرکانس ضربان
frequency stabilizer پایدارکننده فرکانس
frequency standard استاندارد فرکانس
m.f. فرکانس متوسط
frequency triplication تریپلاژ فرکانس
frequency tuning تنظیم فرکانس
h.f. فرکانس بالا
radian frequency فرکانس زاویهای
high frequency فرکانس بالا
i.f. فرکانس میانی
frequency drift اختلاف فرکانس
beat frequency فرکانس ضربان
frequency assignment تعیین فرکانس
frequency determination تعیین فرکانس
frequency alloment تقسیم فرکانس
frequency division تقسیم فرکانس
frequency domulipliction تقسیم فرکانس
frequency analizer انالیزور فرکانس
frequency analysis تجزیه فرکانس
frequency band باند فرکانس
frequency blocking بلوکاژ فرکانس
frequency changer مبدل فرکانس
frequency changing تعویض فرکانس
frequency changing تبدیل فرکانس
frequency characteristic منحنی فرکانس
frequency filter صافی فرکانس
frequency check کنترل فرکانس
frequency allocation تعیین فرکانس
frequency accuracy دقت فرکانس
beat frequency فرکانس تداخل
carrier frequency فرکانس حامل
bandwidth محدودهای از فرکانس ها
x band باند فرکانس
video frequency فرکانس ویدئو
critical frequency فرکانس مرزی
critical frequency فرکانس بحرانی
back up frequency فرکانس کمکی
audio frequency فرکانس صوتی
audible frequency فرکانس شنوایی
angular frequency فرکانس زاویهای
telephone frequency فرکانس صحبت
double frequency فرکانس دوبل
telegraphic frequency فرکانس تلگرافی
reed frequency meter فرکانس مترانبری
frequency control کنترل فرکانس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com